جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر سوره لقمان» ثبت شده است

خدا رو قبول ندارم!!!

چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۴۵ ب.ظ

گفتم:یادتون نره بنده رو‬،‫دعا!‬

گفت: شما باید دعا کنید نه من رو سیاه!
گفتم:‫مگه شب قدر بیدار نبودی؟‬
‫مگه دعا نخوندی؟‬
‫مگه اعتقاد نداری به خدا؟‬
‫مگه حرفاشون رو قبول نداری؟‬
گفت بیدار بودم بىدار نشدم
گفتم:‫این جلمه قصار رو بزار کنار‬
‫رحمت خدا اینقدر بالاست که به خاطر خردلی‬
‫و بهانه ای‬
‫می بخشه‬
‫فقط باید قبولش کنی‬، بفهمی اش!
‫بفهم!‬
ای کاش میفهمیدم بخشیدتم، ای کاش می فهمیدم!
این هم لقمه ای بود از گام شانزدهم لقمان

بِرَندهایِ خدا!!!

سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ب.ظ

مهمان داشتیم و با مهمانمان مهمان ماه عسل احسان خان بودیم!

داشتیم در رابطه با تالی فاسدهای برنامه احسان حرف میزدیم، خوبیش را رد کرده بودیم!

یکیش این بود که نباید در این برنامه بعضی ها را روبرو میکرد و بکند، شاید از لحاظ شرعی درست نباشد، نباید یک سری حرف ها زده شود و یا یک سری را نشان بدهد ،چون درست است نتیجه مثبت در انتهاست ولی هزاران فاز منفی به جامعه پمپاژ میشود...

***

بعضی وقتهای دیگر هم  این سوال به ذهن آدم میاد که چرا مثلا امثال رسول ترک ها در دهه های گذشته،بشر حافی ها گذشته تر و خیلی های دیگر که یک عمر کار بد داشتند را باید این همه مطرح کرد، آیا این خود بد آموزی ندارد؟!

***

اما وقتی لقمه دوازدهم از لقمان را برداشتم و به اینجا رسیدم که «واتّبع سبیل مَن اناب الىّ» توبه کنندگان واقعى و مؤمن، شایسته الگو شدن هستند فهمیدم کار نه دست احسان خان است و نه دست من و تو !!!

خودش برندهایش را به جامعه معرفی میکند!

خورشید خورِ دل

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۶ ب.ظ

واقعا خدا چه نیازی داره به شکر ما؟!

مثلا خورشید چه نیازی داره ما خونمون رو بهش بسازیم یا پشت بهش!؟ بعد در هر دو حالت چه اتفاقی می افته؟

کی این وسط ضرر میکنه ما یا خورشید؟!

دقیقا همینه ، خب اگر خونت خورشید خور باشه معلومه استفاده اش رو خودم میبرم اگر نباشه نور که داره میتابه من استفاده نکردم و دیگری بهره برده

پس اگر من استفاده کنم بهره بردم ، حالا مثلا بیام بگم خورشید خانوم دستت درد نکنه یا نگم بازم فرقی میکنه ؟!

برا خورشید فرقی نمیکنه برا خدا هم همین اما اونجا همین که ما استفاده میکنم از انرژی اون داریم ازش شکر مکنیم

برای خدا هم همینه ، ما چه شکرش رو کنیم چه نکنیم کارش رو انجام میده ، فقط توافتش اینه که اگر خورشید خور دلمون رو به سمتش بسازیم خودمون بیشتر از نورش استفاده میکنیم

حالا راه های شکر کردنش چطوریه ؟

هم با این نیم مثقال زبونه و هم با این چند کیلو گوشت و استخون!!!

احترام به والدین

نماز که همون نشونه ادب هم است

روزه

قناعت

کمک به محرومان

یتم نوازی

تشکر از مردم و....

***

این هم لقمه ای بود از لقمان

خدا نیست، چون نمی بینمش!!!

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۳ ب.ظ

چنان محکم به گوشم زد که سه فازم پرید

گفتم: مگر سوال بدی کردم : خدا نیست، چون نمیبینمش، چرا می زنی، بچه که زدن نداره، بگو بلد نیستم

گفت: مگر چه شد؟ دردت آمد؟

گفتم: پ ن پ ، حتما نوازشم کردی؟!!

گفت: کو؟ دردت را نشانم بده؟!

ماندم چه بگویم؟ گفتم که درد که نشان دادنی نیست، ولی هست!

گفت:

پس قبول داری: ندیدن، دلیل نبودن نیست!!!

خدا را هم نمی بینیم ولی هست!!!

این هم برداشتی بود از گام دهم لقمان!!!