جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۲۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

خانوم محجبه، ببخشیدا، این روسری خیلی بهت میاد!!!!!!

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۳ ق.ظ

اولا این رو مشخص کنم که فکرتون نرمال بشه:

آقاجون

این که عفّت و پاکدامنى و ترک نگاه حرام، هم برای مرد هست  و هم برای زن رو ، همه قبول داریم.

اصلا ما که باشیم که قبول نکنیم؟ باید قبول کنیم! چون تو کتاب قانونمون اومده،

و اما..

دیدید این خانوم هایی که محجبه هم هستند الحمدالله، ولی یه روسری های رنگی سر میکنند

که از صد تا بد حجاب جلوه بیشتری پیدا میکنند!!!

اصلا، پوشش، زن رو زیباتر میکنه تا لخت و پتی بودن که اصلا نیازی نیست بیشتر توضیح بدم!!!

یا دیدید که این خانوم های با حجاب یه کوهان شتر پشت سرشون زده بیرون ؟!!

خواهرم، میدونم نمیدونی و از روی جهل این کار رو انجام می دی!

ولی خب؛

باید یه کم نزدیک بشی تا آروم بهت بگم، ببخشیدا!

شما حق ندارید این کار رو بکنید....

اوه اوه، چه خبره؟! صبر کنید من کی باشم فتوا صادر کنم ؟!

اولا که اون روسری های رنگی خودش یه زینت و زیبایی و جلوه ای داره !

مردونه نداره؟

اصلا کلی زیبا میکنه شمارو!

خب خواهرم ، اوستا تو کتاب قانونش گفته:«ولا یُبدین زینتهنّ»(جلوه گری زنان تو جامعه ممنوع!)

حالا خودت میدونی!

من که آروم بهت گفتم چرا جال و جنجال راه میندازی؟

یه دقیقه فکر کن!

اگر دل من، با همون نگاهی که خداوکیلی از قصد هم نبوده بره، به خاطر این جلوه ای که شما داری، فکر میکنی مقصر نیستی!

به نظر شما هیچ حق الناسی نیست!

خب، اگر میتونی خدا رو هم توجیه کنی و رضایت اون رو هم به دست بیاری من لال میشم!

یعنی اگر من جلوی شما رو بگیریم تو خیابون بگم چقدر این روسری بهتون میاد شما جواب میدید خواهش میکنم!!

خب اگر برای من بیرونیش نذاشتی، اگر برای قشنگی سرت نکردی پس برای کی این کار روکردی؟

پس من حق دارم اونطوری که تو حق داری و خوشت میاد روسری قشنگ سر کنی و لذت ببری منم از دیدن شما لذت ببرم!

مانعی که نیست !!!!؟

اما با این چه میکنید:

در امت آخر الزمان مردانی پیدا می شوند ... زنانشان لباس بر تن دارند اما در واقع لختند (لباس‌های نازک و بدن نما یا چسبیده به بدن دارند) روی سر آنها مانند کوهان شترِ لاغر اندام است بر آنان نفرین کنید، آنان نفرین شده هستند

یا
پیامیر فرمود :دو گروره از دوزخیان را دیدم که در این زمان هنوز نیامده اند ... زنانی که درعین پوشیده اند، ولی برهنه اند .... سرهایشان را مانند کوهان شتر برجسته می کنند، اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از فاصله ای بسیار زیاد به مشام می رسد، استشمام نمی کنند.

و 

زمانی که دیدید زنانی موهای سر خود را مثل برآمدگی پشت شتر نموده و در میان نامحرمان ظاهر می شوند، به آنها بگوئید که نمازشان قبول نیست.

یا

 آری به خدا سوگند در آن روزهاست که کارهای زشت، خوب و کارهای خوب ،زشت وانمود می شوند؛
خیانتکار امین و امین خیانتکار می شود؛ زنان، موی سر خود را مانند کوهان شتر زینت دهند

که این روایات از مصادر شیعه و سنی هست...

حالا بماند که عطر زدن خانوم ها که به هزار بهانه انجام میشود و ...

بابا جان

پوششى مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد مى کند و ناپاک دلان را نومید مى سازد.

لا اکراه فی الدین....

مینویسم اگر زنده باشم!!!

چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۰۹ ب.ظ

یکی میخوام درباره این خانوم های حزب اللهی که روسری های رنگی زیباشون رو بیرون میزارن بنویسم

یکی هم درباره یه نیم چه جهاد اقتصادی که با انجام دادیم بنویسم (دستفروشی برای کارفرهنگی!!!)

فعلا نوشتم یادم نرم تا سرفرصت بنویسم!!!!

بعضی موسیقی ها جیزه!!!

چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۵۱ ب.ظ

پرسید:

آب جوب حلال یا حرام؟!

گفتم حلال!

نجسه یا پاک؟

گفتم:

پاک!

گفت:

پس یه جرعه بخور!

گفتم:

نه دیگه،درسته پاکه و حلال، ولی میکروب داره، مریض میکنه و ...

گفت:

اون موسیقی های اونجوری و گاها اینجوریش،  هم همینه!

شاید حرام نباشه

ولی انسان رو از رشد باز میداره

میکروب داره برا رشدت!!!!

زمینت می زنه!!

***

خدا حفظت کنه استاد

آمریکا مچکریم!!!

سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۰۹ ق.ظ

ای آمریکا!

با اینکه ازت متنفریم،

ولی بخاطر این چن روزه که باعث تفریح رهبرمون شدی،

متشکریم.

کنترل

سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۴۸ ق.ظ

مسلمان!

کنترل را باید کنترل کرد!!!

حواست هست؟

ریا اینجا حساب است...

دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ

اگر اشکت هم نیومد سرت رو بنداز پایین و خودت رو به گریه بزن

الکی گریه کن

مگه ندیدی بچه در اوج گریه وقتی توجه میکنی یک هو آروم میشه

توجه میخواد

حتی خودت رو الکی به گریه بزنی هم حساب میشه!

کی گفته

خود خدا:

یاموسی!

هر کس گریه کند بر حسین علیه السلام و یا کسی را بگریاند یا خود را به گریستن وادارد حرام گردانم جسد اور را بر آتش!

دیگه از این راه آسونتر نیست برای بخشش!

از فردا 40روز مونده تا ....

40 روز...

اجاره دلت چند؟

يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۱۵ ق.ظ

دیدید، صاحبخونه ، خونه رو اجاره میده،

حالاشما میخوای برو مسافرت ، میخوای خونت باش!

اون اجاره اش رو میگیره؟

تا حالا فکر کردی به این که اگر دلمون رو به خدا اجاره بدیم

خدا چه از این دله کار بکشه چه نکشه

اوستا اجرش رو میده!!!

دادش، آبجی!

حواست هست چه زود گذشت

انگار همین دیروز بود ایام قدر !

زمان اجاره دادن دلت رو میگم

یعنی خدا باز تمدید میکنه!!!!؟

میفهمی خصوصی یعنی چی؟!!

شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۱۲ ب.ظ

خواهش میکنم یه لحظه توجه کنید:

چه می شود که از این همه عاشق، فقط یک سری خصوصی اجازه دارند که آقا را از نزدیک ببینند؟!!

لب تا لب غلیان میکند اشک از چشمانم

و دیوانه میشوم وقتی که به یک چیز فکر میکنم:

خواهش میکنم یک لحظه فقط؟
یعنی وقتی امام هم بیاید، آنجا هم از پذیرفتن ما معذورند؟

حتما این جور است! مگر اینکه ...

خدایا، من که خود را می شناسم، ولی تو را هم میشناسم، می شود یک کاری کنی خصوصی بشوم!!!

دارم دق میکنم از این فکر!

نکند .....

فقط دعا کنید ، دعا!!

خصوصی...

آن محضر فقط خصوصی ها را میطلبد!

خصوصی ام کن!!!!

حرف مفت که کنتر ندارد، بگذار تا بزنم!!!

پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ق.ظ

خواستم جانم را تقدیمش کن!

گفت: شما اجازه بده، جانت پیشکش!!!

گفتم : آخه رهبرمی، تاج سری، عشق منی!

گفت: دروغ که نمیگویی ؟!
گفتم: آقــــــــــــــااااااااا!!! من و دروغ!؟

گفت: خوب بگو ببینم چند چندی :

صرفه جویی؟

خرید کالاهای ایرانی[و نه سالی دو سه تا گوشی یکی دو میلیونی خارجی]؟

فرزند آوری؟

امر به معروف؟

نهی از منکر؟

کنار گذاشتن اختلافات بین نیروهای خودی و انقلابی؟

تحکیم قدرت در برابر دشمنان خارجی؟

وحدت شیعه و سنی؟

لعن نکردن ؟

جهاد فرهنگی؟

جهاد اقتصادی؟

....

فقط گوش میکردم

سرم پایین بود....

چقدر حرف میزنیم ما!

این که جانشین انقلاب است جوابی برایش ندارم!!

وای از ان روزی که قرار است روبروی امامم بایستم!!!!

تازه باید به شهدا هم جواب بدهم ، ای وااااای!!

سرانگشتی که حساب میکنم می بینم لاف میزنم عاشقتم!!!

چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ق.ظ

شنیدی میگن آدم عاقبت به خیر باید بشه؟

این روزا بعضی از حرکت ها، رفرشی در مغزم ایجاد میکنه و گریزی می زنه به تاریخ!

البکا للحسین علیه السلام رو که میخوندم از بدتعهدی های معاویه نوشته بود...

تا رسید به اینجا که ...

همون کسی که با امام حسن علیه السلام پیمان نامه امضا کرده بود و عهد کرده بود اعتراف کرده بود که شرط و شروط هایی با حسن (علیه السلام) گذاشتم اما همه اونها رو زیر پا گذاردم و به هیچ کدوم هم وفا نمیکنم

این سخن رو در یکی از سفرهاش میگه که به کوفه میرسیده و وارد مسجد کوفه از باب الفیل میشه .

به طوری که حبیب بن حماد پرچم دار اون ملعونه ، یعنی اولین نفر وارد مسجد شد...

میدونید این حبیب کی بود؟

اول مظلوم عالم تو مسجد بالا منبر سخنرانی میکرد که خبر مرگ کسی رو به آقا دادند

آقا فرمود او نمرده و به زودی از همین در وارد مسجد میشه اون هم به صورتی که گمراه شده

و پرچم دارش هم حبیب بن حماده!

یکی بلند شد و گفت: من حبیب بن حمادم و از مخلصان و هواداران شما هستم و همینطور هم میمانم!!!

گذشت تا روزی که معاویه وارد مسجد شد و مردمانی که بودند دیدند او را در سپاه کفر و یاد علی علیه السلام کردند و گریستند!!!

واقعا تاریخ بصیرت آور است!!!

حالا یک تطبیق سر انگشتی:

لاف عاشقی به امام زمان!!!

لاف عاشقی به جدامام زمان!!!

ما را چه خواهد شد؟!

سرانگشتی که حساب میکنم می بینم لاف میزنم عاشقتم مهدی جان!!!

یه کاری بکنید آقا!

چشمانم منفجر شد!!

سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۳۳ ب.ظ

چشم دشمنانت کور

چشمانم پر اشک شد خبر راشنیدم

چشمانم منفجر شد وقتی روی تخت بیمارستان دولتی دیدمت

 ای کاش میگذاشتند بیاییم ما هم ملاقات، ولی چه کنیم که خود شیرین کن ها همیشه در آفسایدند...

جانم فدای یک لحظه عمرت حضرت آقا...

کی بلند میشوی از روی آن تخت ؟!

تو را به خدا زودتر، چشمانمان کور شد از بس تا حرف این بحث را شنید بغض کرد!

چه خوب میدانستی که دلداری دادی! و الا مرده بودیم ما!

آقا منتظریم!

ما منتظریم! دوباره حرف هایت را بشنویم

آهای خود شیرین کن ها!

زیاد مزاحم آقای ما نشوید، جو گرفتن ممنوع!
ولایتمداری به عیادت رفتن نیست !!

بروید کنار از جلوی دل برمان، ما داریم لبخند آقایمان را میبینیم!! چرا برفکی میکنید تصاویر را؟!

بروید راحت بخوابید !!!

***

آقا جان خیالت راحت، ما هستیم!!!

این چند روز را کم خون دل بخور از دست بعضی ها!!!!

اللهم اید و سلم  سیدنا و امامنا سیدعلی الحسینی الخامنه ای

.

..

...

  لایوم کیومک یا اباعبدالله

چقدر شیطان!

يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۰۶ ق.ظ

خیلی سر بسته می نویسم ....

خط مقدم بودم...*

فرمانده دستور داده بود بروم، دست خودم نبود..

چقدر آتش دشمن زیاد بود...

حتی در مقر فرماندهی با آن دژ محکمش، ولی بود دیگر...

چقدر ترکش دیدم از طرف خودی به ما می زدند...

چقدر شیطان نفوذ کرده بینمان.... **

ای وای.......

خدایا کمکمان کن...

------------------------------

پی نوشت:

*   بایدکتابی نوشت از صبوری و گذشت همسران رزمنده های جنگ نرم!!!

** العاقل یکفی بالاشاره...

بالانس دور همی!!

يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۵۵ ق.ظ

اول یک درود به دار و ندارم:

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی....

***

نمی دونم چه قدر سر وکاردارید با بچه های این دور و زمون؟
البته زیاد لازم هم نیست فقط با نوجوون ها و جوون ها سر کار داشته باشیم!
همین خانواده ها رو ببینید!
واقعا هر چیز سر جای خود خوبه!

اصلا انسان باید تفریح داشته باشه

به نظر باید روح انسان بالانس بشه هم تفریح سالم هم تذهیب سالم!

هم دور همی تفریحی داشته باشه هم دور همی مذهبی!

ولی خدا وکیلی اینطوریه!

خوب نگاه کنیم:
محراب خانه های ما شده تلویزیون!
همه ی دور جمع شدن ها، دور تلویزیون!
هر چیزی باید در جای خود باشد
اگر دور جمع شدن در خانواده ای بود و صحبت بین اعضا بود و ارتباطات عاطفی بود
آن وقت آن دور تلویزیون هم معنی پیدا میکند
ولی الحق و الانصاف هست؟
بله هست، الان خیلی ها دور هم جمع میشوند

ولی همه دور تلویزیون، تقلید کور کورانه تصاویر غرب گرایانه!
تبلیغ دنیا پرستی و ترویچ آن در خانواده ها!
تهییج اذهان برای داشتن مال بیشتر!
نه عزیز
این طور بالانس نمیشه روح آدم!
روح آدم نیاز به تعمیرگاه هم داره....
ولی خب روحه دیگه، باید خودت بفهمی که آسیب دیده
و به موقع اقدام کنی و الا خیلی باید هزینه کنی
جریان جنگ نرم و سخته ، در جنگ نرم هم باید بفهمی کی ترکش میخوری

نشسته بودیم که گفت ساعت چنده ؟

با خودم گفتم که احسنت چقدر منظم شده !

وقتی جواب ساعت رو شنید گفت: خب، می رسیم به برنامه چی چی وانه!!!!!!

ای خداااااااااااااااااا

ای کاش بچه ها اینقدر که برنامه ریزی میکنند تا سر ساعت خونه باشند تا لهویات و فکاهی های تلویژن رو ببینند

برنامه ریزی برای برنامه های معنوی هم داشتند

مثلا برنامه ریزی برای اینکه هفته ای یه بار روضه شون ترک نشه ، منبرشون ترک نشه!

یعنی لحظه شماری برای اون وقت...

برای لحظه هیئت !!!

باور کنید هفته ای یک بار اگر نگم کمه ، واجبه برای همه مان!

اصلا میدونید چیه؟

کلام امام صادق علیه السلام کیلویی چنده! اصلا به ما چه ایشون این مجالس رو دوست داره ، اصلا به ما چه که فرموده امرشون رو زنده کنیم با این مجالس!!!

آقا بی خیال! مگه امام صادق علیه السلام به ما فرموده که همت داشتیم در برپایی این مجالس؟ نه بابا با ما نبوده که!

مگر ما مامقانی ها هستیم که فرمود: تا وقتی که لقمه نانی از گلوتون پایین میره ، روضه خونی رو ترک نکنید ، بابا بی خیال!!!!!

داداش!!!!

اوستا قاضی رو میشناسی؟ آره! همون اوستای آقای بهجت خودمون رو میگم!

ایشون آخر مجلسای روضه کفشای مهمونها رو جفت میکرد، با آستینش گردگیری میکرد و میگفت:

من کفش حاضران در مجلس روضه اباعبدالله رو تمیز میکنم تا ملائک حاضر در این مجلس گواهی دهند به آنچه در باطن من میگذردکه جز خدای متعال، کسی از آن اطلاع ندارد!!!!

بی خیال ....

ای کاش می فهمیدیم زندگی که رنگ روضه داشته باشه، غم نداره!!!!!

آدرس بهشت

يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ق.ظ

سفری دارم من

سفری سوی جنون

سفری گر که به گویم ای دوست

میشوی تو مجنون

می روم من آنجا

به همانجایی که

عرشیان خاک شوند

به همانجایی که

فرشیان خاک کف پای امامش باشند

به همانجایی که

گر بگویم به تو من

قبل از آنی که رسم من آنجا

تو رسی بر آنجا

مگر آن شاعر دلخسته نگفت

بعد منزل نبود در سفر روحانی

آری آری ای دوست

می روم تا به خدا

می روم تا به بهشت

میروم پیش رضا...

تا بگیرم به کفم تذکره کرببلا

تا بشینم به کنار دیوار

در کنار حرمش

روبروی گنبد زرد طلا

با صدایی که به رنگ اشک است

زیر لب زمزمه ام آید و من

به تمارض گویم

به جوادت سوگند

دست من را تو بگیر

قلب من را تو بگیر

جان من را وسط روضه بگیر....

اطرافیانم اهل مریخ هستند!؟

چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ق.ظ

کی به این موضوع بر نخورده؟

چی؟

خیلی وقت ها اطرافیانمون انگار کلا ..... آره، بی خیال.(البته استثناء هم هست..)

آقا حالا باید چه کرد؟

خیلی جاها کار دست خودت نیست، یعنی هنوز خودت اختیار دار خودت نشدی ، اونوقت باید چه کرد؟

به نظر می آید اولین قدم برای همچین شرایطی اینه که بشناسیم جایگاهی که تو اون قرار داریم.

دیدید، خیلی وقت ها پیش اومده حرفی رو شما زدید قبول نکردند، ولی دیگری زده و قبول کردند این دو حالت بیشتر نداره:

1- شما جایگاه اون حرف رو نداشتید به قول معروف گنده تر از دهن شما بوده!

2- مرغ همسایه غازه!

خب در این شرایط باید چه کرد؟

در گزینه اول باید حرف رو سنجید و با مهارت بیان کرد، خیلی وقتها باید خود شخص رو در اون موقعیت با حرف هاتون قرار بدید تا تاثیر بگذاره، البته اذعان به این که این حرف مثلا بزرگاست، خیلی کمک تو مقبولیت سخن میکنه!

در گزینه دو هم که هیچ، باید صبر کنید !

اما در گزینه اول بحث جایگاه یعنی چی؟

مثلا شما فرزند هستی و پدر و مادر نکته ای رو امر میکنند، اگر واقعا جایگاه فرزند رو نسبت به والدین بدونیم سمعا و طاعتا هستیم و غیر از این لج باز و عاقبت نابخیر!

اگر زن نسبت به شوهر (و بالعکس) هم هستیم همین ، یعنی من زن باید بدونم که جایگاهم نسبت به شوهر چیه؟

ایضا نسبت شاگرد به استاد،بنده به خدا و قص علی هذا...

میبیند، همه این ها نیاز به شناخت داره، حالا اگر کسی این مسائل رو نشناسه همیشه با اطرافیانش درگیره که جای خود، بیشتر با خودش درگیره!

و اگر کسی جایگاهش را شناخت مطمئنا آرام آرام است!

پس تنبلی خودمون رو گردن دیگران نیاندزایم ، اگر چه دیگران هم باید در راه این شناخت کمکمون کنند، ولی بار اصلی به دوش خودمونه!

کابوس امام زمان!!!

سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۱۶ ب.ظ

همیشه جمعه ها یادش می افتیم، گفتم بزار شب جمعه ای یه نال بزنم، بدونه بالاخره یه بدی هم هست که ...

جوری بعضی ها عشق عشق میکنن که آدم فکر میکنه ...

آره!

اما....

عاشق شدن برای او هم شده کابوسی برای من!

تصاویری از بازارهای عمر فروشی مسلمانان!

سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۱۱ ب.ظ

یه سری تهدید هست دور و برمون که اصلا متوجه اونها نیستیم!!

زندگی که مجازی میشه، دیگه تو واقعیت نمیتونی زندگی کنی.

همش طرف با خیالات و فیلم، زندگی میکنه!

اونوقت میره تو زندگی خیالی و هر چی جلو میره به خیالاتش نمیرسه و گند میکشه به زندگیش!

 آقا جون!

تا جوونی باید یاد بگیری چه طوری زندگی کنی،مهارت یاد بگیر، رفیق باز نباش، اصول رو یاد بگیر نه ادا و اطوار ها رو!

یکی از اون اصول:

معیار بازار رفتن و خرید، خیلی ساده است،

معیار زندگی خیلی ساده است،

معیار انتخاب رشته خیلی ساده است،

و اون هم اینه که من به چه چیزی نیاز دارم؟

باید با این وسعی که دارم چه کنم که  نیازم رو برطرف کنه، نه چشم مردم رو کور!

باید با واقعیت زندگی کنیم نه با کلاس!

یاد یه مطلبی افتادم در خصوص تن فروشی یک سری از این در و دیوونه ها تو غرب که در مغازه ها پشت ویترین و جای جای اون قرار دارند و هر کدوم مارکی به دستشون خورده و قیمتشون روش نوشته شده!

رفیق!

اون تن فروشه هم خودش رو ارزون نمی فروشه!(اگر چه که به باطن به هیچ می فروشد خود را)

حواست باشه، خودت رو مفت نفروشی به چشم چرونی دیگران و حرف و حدیث اونها....

یادمون باشه، ما بنده ایم!

دنبال تصویری؟!

حالا خوب نگاه کن به اطرافت، فقط زیاد دور نرو تا تصاویر عمر فروشی رو خوب ببینی!

خدا پدر شیطون رو بیامرزه!

دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۰۸ ق.ظ

تا حالا خیلی برامون پیش اومده،

وقتی میخواهیم یه مسیر جدیدی رو تو زندگیمون باز کنیم و یه راه دیگه ومتفاوتی رو با هزار برنامه ریزی بریم

اونوقته که شیطون و دار و دستش شیطنت هاشون رو شروع میکنند و اینجاست که باید بفهمیم

این فراهم کردن زمینه اون راهیه که، خدا برامون انتخاب کرده !

آره داداش! خدا کاراش بی حساب و کتاب نیست

اون شیطونه که نمیفهمه داره چه میکنه ، اما خدا می دونه و از شیطون بهره میبره!

چرا؟

شیطون همیشه میخواد ضربه بزنه، اما در نهایت این به نفع مومن تموم میشه!

چون وقتی او کید و نیرنگش رو به کار میبره ، انسان به مانع برخورد میکنه، و وقتی انسان برای رسیدن به خدا و در راه اوستا به مانع برخود کنه، مجبور میشه تلاش و تقلا کنه و انرژی وجودش در راه خدا آزاد بشه.

حالا ببین

اگر موانع شیطون نباشه، انسان انگیزه های قوی برای عبور پیدا نمیکنه، در حقیقت شیطون زمنیه عبور از موانع رو فراهم میکنه.

خدا تو ذات ما ، حجت باطنی قرار داده، یعنی همون چیزی که تشخیص میدیم باهاش خوبی ها و بدی ها رو، تا از این نعمت برای رسیدن به خودتش استفاده کنیم ، اما شیطان خان میدان موانع برامون میزاره، اینجاست که  اگر استقامت وجود داشته باشه، همه موانع رو پشت سر میزاریم!

حالا شما خوب دقت کن، ارزش کدوم کار بیشتره:

ارزش عبور از موانع با عبور بدون مانع!؟ فاصله رو میبینی زمین تا آسمونه.

شنیدید وقتی میخواهن تکاورها رو تربیت کنن، برنامه عبور از موانع رو براشون میزارن، اما برای سرباز معمولی رو زمین آسفالت آموزش میدن، بدون اینکه مانعی در نظر باشه، پس این موانع زمینه رشد انسانه!

حالا جاش نیست بگیم خدا پدر شیطون رو بیامرزه!!!

ما به نیندیشیدن شما می اندیشیم!!!

شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۰۴ ب.ظ

پشت پنجره شماره ی مثلا رندی رو زده بود

گفتم: آقا این شماره چند

پسرک که موهای سرش همه قیام کرده بودند به نشانه اعتراض از او گفت:

32000000تومان(سی دو دو میلیون تومن)ملاحظت هم میکنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

گفتم: ممنون فکرهام رو بکنم!

من نمیدونم الان واقعا شماره رند به چه دردی میخوره؟!

یک سوال واقعا رژه میره تو این سلول های مخ:

یعنی اینقدر مردم پولدار شدند یا کاملا بالاخونه رو اجاره دادند!

والا الان خط 5 هزارتومانی هم کار همون 32 میلیونی رو میکنه!

خدایا...

اینجاست که باید دید که تکنولوژی چه آسیبی داره به بدنه تفکر جامعه مخصوصا جوونای ما میزنه !

اصلا اجازه فکر کردن رو نمی ده

فقط گیر ظواهر هستند ،مد ، کلاس، تیپ، ظاهر، رو کم کنی، رو دست بودن، امل نبودن

داداش، آبجی!

حواست باشه ، همه برنامه دشمن ما مسلمونا اینه که نگذارن ما فکر کنیم!

زمین گیر نشی!

شلوغی هیئت یا قرمز و آبی؟!!!!

شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۴۰ ق.ظ

واقعا چه کنیم که بعضی ها از این کمیت ها بیرون بیان , به کیفیت اهمیت بدن؟

موضوع از اون جا شروع شد که خبری رو میخوندم در خصوص جلسه روضه بنده خدایی که تصاویر خبر مستمعین رو نگذاشته بود، اونوقت یکی نظر داده بود که مستمعینش رو میزاشتی ببینیم چی کاره است!!!!

جل الخالق !
یعنی اگر مستمیعن این بنده خدا فرضا 10 نفر بودند، دیگه روضه اهیمت نداره، دیگه ایشون ذاکر نیست؟!
اگر اینطوره، پس روضه خونی امام صادق علیه السلام با خانواده خودشون هم نعوذبالله بی ارزشه !!!!
اونوقت اگه به جمعیته ، با توجه به خبرهایی که تا کنون رسیده از بزرگان ما ، عنایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  رو چه کنیم که درصد تشرف اشخاص خیلی بیشتر از گروه ها در محضر ایشون بوده؟ این یعنی چی؟
یعنی ممکنه یک هیئتی برگزار بشه و یک گریه کن داشته باشه ، ولی هیئت واقعی باشه!!!

و یعنی شاید ذاکر و مستمع یه نفر باشه، ولی هیئت باشه!

***

حاشیه:

بعضی ها اینطور خوش اند دیگه، با سر و صدا و شلوغی هیئت و سیستم و ...

بعضی ها هم که سنی ازشون گذشته و می بینی مباحث تنیده شده در ذهنشون، شهرآورد و آبی و قرمز و خرید بازیکن و ستاره و ....

این ها همه مصادیق لهوالحدیثه.....

خدایا، ما را از اصل ننداز و دخیل کوچیدگان نگه دار....