جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

مرده ها رو درنیابیم!!!

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۱۲ ق.ظ

آدم وقتی بعضی چیزها رو بدونه، یعنی یاد بگیره، اونوقت کم جوش میزنه، حالا اگر اون نکته هم از بزرگی و استادی باشه؛

چقدر درگیر بودم و هستم با این موضوع که مثلا باید با فلانی که فلان رفتار رو داره چه کنم که هم ترد نشه و هم من زده نشم!

واقعا اگر تو کار تربیتی ( حالا تو هر حوزه ای- خانواده، گروه های اجتماعی و ...) بخواهید کار کنید این مشکل از اون مشکل های اصلیه،

عجب نکته ای، خیلی وقتها آدم میدونه ها، ولی باید یه بزرگ بهت بگه تا به جونت بشینه:

مثلا بعضی ها که اطراف ما هستند روحیه شون روحیه مرده ها است!

یعنی چی؟!

یعنی اونهایی که رشدی نمیکنند و تکانی نمی خورند!

حالا مسیح که هیچ با اون دم مسیحاییش! حتی پیغمبر هم به اونها نمیتونه حرفی رو بفهمونه، باور کنید ، یه سر بزنید به فاطر آیه 22، می بینی، که آقا تو گوش مرده دل ها که حرف نمیره !

اینا کسانی هستند که یه مانع تو گوششونه، جلو چشمشون پرده زدندو یه قفل هم به دلشونه!

خب حالا اگر به یه گل یا درخت نور نرسه و حجاب داشته باشه که رشدی نداره، در نتیجه گیاه هم اگه باشه تو تاریکی می پوسه و از بین میره، چه برسه به ادمیزاد که محتاجه!

خیلی خوب هم میشه تو اینها غرور و خود پرستی و عناد و لجاجت و دید که باعث عدم رشدشونه، البته بالاخره کرها و کورها یه کم وضعشون بهتره بالاخره اونا که نمردن ولی خب حالا بهش میرسیم !

اینو گفتم برای همه ، باید روحیه اطرافیانمون رو دریابیم، کی میخواد رشد وحرکت داشته باشه ، کی نمیخواد، همونطور باهاش برخورد کنیم!

-----

ممنون از دوستانی که غلط میگیرن! ترد نه طرد! البته شما جدی نگیرید، اون موقع شب دیگه مغز تعطیله دیگه!!!

پرسیدن!

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۱۱ ب.ظ

آهای ، آقاهایی که قول دادید!

میترسم بگم بچه ها، نکنه یه وقت بهتون بر بخوره! (بماندکه ما همیشه خودی ها رو بچه ها صدا میزنیم، مثل بچه های جنگ)!!!

(این درد برای خیلی هامان هست!)

این همه گذشت و خیلی گذشت، رفتار و سیره هر فرد نشانگر شخصیت و علقه و ایمان اوست، نه حرف او!!!

مشکلمان این است که نمی پرسیم وقتی نمیدانیم جریانی را، وقتی نمیدانیم و بلد نیستیم ، تازه وقتی هم میپرسیم به تریپ قبامون بر میخوره که اون چیزی رو که شما میخواستی بهت نگفتن!!!

اون قاری مصری ، بعد از تلاوت مورد تشویق آیت اللهی که عظمی هم بود قرار گرفت، حضرت آیت الله گلپایگانی را میگویم، خودتان بروید بخوانید ایشان کی بودند!

در پایان جلسه، آقا بعد از تشویق از او می پرسند: ببین حمد و سوره ام را درست میخوانم یا نه ؟!!!

قاری مصری که انتظارچنین رفتاری را ندارد، بعد از این که با دقت گوش میدهد و پس از تاکید بر درستی قرائت ، آن را شبیه تلاوت مردم مکه و مدینه میداند .

درسی به این بزرگی به ما داده اند که نبایداز پرسیدن بدمان بیاید، البته نه پرسیدن بی تحقیق ، پرسیدنی که خودت هم اقلی دست و پا برای یافتن پاسخش داشته باشی!!

ببخشید که کشکول وار است ، دلم پر است و نمیخواهم اصلا چیزی بر این کوفیان بگویم!!!

زندگیِ ابتر...

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۳۵ ق.ظ

زندگی ای که برنامه نداشته باشه واقعا ابتره...

چقدر خودمون رو بدون برنامه مشغول میکنیم ؟ در صورتی که با برنامه کلی راه رو ندونسته طی میکنیم

خدایا ،قدرت برنامه ریزی خوب رو به ما بده!

زندگی شما برنامه داره؟

میاید تصنعی حرف نزنیم و راحت بگیم که یعنی چی این برنامه؟

مثلا اگر از بنده بپرسن منظم ترین دوران عمرت کجا بوده شاید بگم اولیش 3ماهه آموزشی سربازی!

همه چیز سرجاش بود!

اونم مرهون زور بود البته ، مجبور بودیم والا کی این همه با نظم بودیم ما ؟!

یه لحظه همین جا نگهدار، این یعنی همون جهاد با نفس! یعنی جلوی بعضی از لذت های کاذب رو بگیری!

ای بابا! از یه طرف میگی دین دار باشیم و جهاد با نفس، از یه طرف میگی لذت، مگه میشه؟

نگاه کن، ما که نباید کاسه داغ تر از آش بشیم، بابای ما فرموده 3 قسمت کن روزمرگیت رو:

1- عبادت و مناجات / 2-کار و علم / 3- لذت البته از نوع حلالش

....

فکر کنم ما الان باید گزینه سوم رو اول بگذاریم، تازه حلال بودنش هم توش شکه! کار و علم هم بعضی وقتها مجبوریم اونم از سر در امان بودن اتهام ها و کوچک نشدن ها و یا چشم کور کردن های دیگران! گزینه اول رو هم که حالا واجب هاش رو انجام میدیم، بسه دیگه!!!

...

اگر لذت برنامه رو بچشیم اونوقت متوجه میشیم که این برنامه چقدر تو رشد انسان موثره، فقط باید یه کم مثل اینایی که همیشه جواب تو آستین دارن، همونطوری به شیطون جواب پس بدی و برجکش رو بزنی

مثلا :

- هفته ای یک جلسه روضه امام حسین علیه السلام به صورت ثابت داشته باشیم ، و اعتقاد این باشه که کلا سوخت محرک زندگی دنیوی و اخروی ما در این مکان و این مجلس تامین بشه، پس این خیلی خیلی مهمه!(حتی خانگی و برای خود ، ولی منظم)

- برنامه زیارت، انس با امام، امامزادگان و نوادگان امامان و امامزادگان عشق(گلزار شهدا) و یک فضای معنوی هفته ای یک بار

- مطالعه آزاد روزی حداقل نیم صفحه ، یک صفحه (غیر درسی)

- رصد قران، صحیفه، نهج البلاغه و درک عمیق حتی به اندازه یک آیه و یک خط در هر روز

- ورزش مثل شنا، کوه ، تنیس، دارت

- بیرون رفتن با خانواده در زیر آسمان خدا با سرو حتی یک نیمرو، املت ، نون و پنیر و سبزی ، چای وخرما، نونن خشک و ماست ...

 - صله رحم (هفته ای یک جا)

اتفاقا خیلی از این مسائل نیاز به وسیله هم نداره، ما خیلی سخت میگیریم والا اطراف ما ظرفیت هایی هست که می توان استفاده کرد

ما باید با امکاناتی که در اختیار داریم برنامه بریزیم

سبک زندگی که شاخ و دم نداره ، همینه دیگه ، فقط باید مشخص بر شاخص باشه!

شما هم نظر بدید تا استفاده کنیم

ای قمه زن های عزیز!!!!عباس باشید

چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ

ظاهرا هیئت هامان شده جایی برای اظهار وجود!

ظاهرا شاخص یک مداح خوب ، رضایتمندی عوام الناس هست نه امام حسین علیه السلام!

ظاهرا جلسه ای خوب است که هزاران مستمع داشته باشد!

دیگر باید منتظر همه آنوری خوان ها هم باشیم که بیایند برای ارباب ما بخوانند !!! چون مداحی الان یک سیستم توپ، میکروفون عالی و سبک های تاپ میخواهد!سوز دل چه صیغه ای است دیگر ، مقتل و روضه برای امل ها و قدیمی هاست!

الان هم حتما واویلا وامسلم ای بعضی ها بلند میشود که چه حقی داری به جلسه ارباب توهین کنی!!!

حرف لب به لب در حال لبریز شدن است ولی چه کنم که ...

بگذریم تا تکفیر نشدیم!!!

ای خوب های خوب! ای ایثارها، ای از خود گذشته ها! ای قمه زن های عزیز!!!!

آیا امام نمیتوانست نمازظهرش را جایی بخواند که جلوی تیررس دشمن نباشد؟!

آیا امام نمیدانست که با این نمازش چند نفر شهید میشوند ؟!

پس برای چه نمازش را در چشم دشمن کرد؟!
برای اینکه به گمراهان بگوید ما مسلمانیم و نگذارند به مسلمانان توهین شود ؟!

برای همین هم کسانی که پیشمرگ نماز آن حضرت شدند، از حضرتش جلوتر وارد بهشت میشوند

چون جلوی یاوه گویی های دشمن را گرفتند تا از انگ آیندگان و آنهایی که فریب خورده میشوند در امان بمانند !!!

چون آنها به پدرش هم که عین الله بود انگ بی نمازی و نامسلمانی زدند چه برسد به ثارالله !!!

آری

حسینی بودن این است که اگر هم دیدی علی اکبر کشته شد، قاسم کشته شد، عون کشته شد و .... تا امامت اجازه نداده کاری نکنی!!!

دینداری ات را به رخ امام نکشی و کاسه داغ تر از آش نشوی!!!!

آری

برای عمری درس به عالم داده ارباب

علی اکبرش را داده و عباسش دیده و اجازه نداده، قاسمش را ایضا و این به نقل برخی مقاتل 17بار اجازه گرفته 

ولی امام اجازه نداده 

رفت وقتی که امامش اذن داد

اگر عباس را رخصت میدان در وهله اول بود حیثیت جنگاوری امام از بین نمی رفت؟

مگر ذخرالحسین نبود عباس!

پس چه شد؟

عباس باید کشته صبر شود تا به ما ولایتمداری را یاد بدهد !!!

ای قمه زن های عزیز!!!!

اگر این کار شما ثواب هم داشته باشد الان امر ولی بر این است که نکنید این کار را،

مثل امری که به عباس با آن زور و بازوی یداللهی شد که الان وقتش نیست بروی به میدان !!!

میدانم که شما الحق والانصاف اربابمان را بیشتر از ما دوست دارید، خب اگر این طور هست مرامتان را هم عباسی کنید تا شیعه و عزادار به توحش متهم نگردد!!

مگر امام رضا علیه السلام را دوست ندارید، ایشان هم فرموده که نباید کاری کنیم که محل اتهام قرار بگیریم..

خدا خیرتان بدهد

عباس باشید ...

فانیِّ جدّی!

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۲۵ ب.ظ

صلی الله علی الباکین علی الحسین علیه السلام....

و اما بعد...

درسی که از این محرم گرفتم این بود که برای جدی ترین مساله ای که شوخی گرفته ام فکری کنم !

مهمانی یک شب دانشگاه هنر و مهمانی یک مجلس ترحیم امیرسرتیپی این معجون را هدیه ام کرد!

واقعا آیا غیر ز این مساله ی جدّی در زندگی ما هست که کلا به سخره و شوخی گرفته ایم؟!!

چه چیز؟

مرگ!

چه کسی از دستش در رفته !

و چه کسی برایش خود را آماده کرده؟!

مگر پدرمان نفرمود که این دنیا میدان آمادگی است!

در این مسابقه های فوتبال دیده اید مثلاً اگر قرار است جامی برگزار شود، یا یک مسابقة کشتی بین المللی برگزار شود، شش ماه، یک ماه، سه ماه، چهار ماه قبل، شرکت کنندگان را به جایی می برند که آنها را آماده کنند، برای این که برای شرکت در آن مسابقه آماده باشند.

یا کنکور آزمایشی برگزار می کنند برای این که دانش آموز یاد بگیرد چگونه به سؤال جواب بدهد و تست بزند، و بعد او را به مرحلة امتحان می برند. آری میدان آمادگی جایی است که انسان خودش را برای ورود به مسابقه مهیا می کند خودش را گرم می کند.

پدرمان فرمود: این دنیا میدان آمادگی است، «وَغَداً السِّباقَ»؛ و قیامت میدان مسابقه است، یک مسابقه همیشه هم بازنده دارد و هم برنده.

دو حالت دارد، نمی شود که هر دو گروه برنده شوند، یکی برنده است و یکی بازنده. یکی جلوتر می رود و یکی عقب می ماند.

برنده ها در بهشت و بازنده ها در جهنم هستند.

حالا به دنبال گرم کردن هستم، خیلی وقت ندارم ، خیلی وقتم کم است ، مخصوصا آتش گرفتم از آخرین نامه اربابم که از کربلا به برادرش نوشت و آن هم دو جمله با این مضمون :دنیا فانی است، عقبی باقی است.

حال در این معبر باید به فکر مقصد بود، بچه ها دیر شده ،خیلی وقت نداریم!!!!