جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عمر» ثبت شده است

قیمت کنتور عمرت چند؟

دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۰۳ ق.ظ

خدایا چقدر ازت دورم...چه قدر!!!!

وای......

سحر وقتی به قولی با توفیق اجباری کشانده شدم به حریم حضرت زهرا سلام الله علیها، بی بی انگار میخواست یادم بیاورد بعضی چیزها رو؟!

یاد بعضی روزهای عمرم که هم بدترین بود و هم بهترین افتادم و انقدر دوباره پروگری درآوردم برای بی بی تا دلم آروم شد!!!!!

یاد کاسب های میدون اوفتادم که داد و بیدادشان برای حراج میوه شان و استفاده دیگران هست و خودشان معلوم نیست که اصلا ...

یاد سحرهایی که مفتِ مفتِ مفت دارد در صفحه نمایش عمرم کنتور میاندازد افتادم !

ای کاش همینطور که سال و بی سال و به خاطر دعواهای سیاسی گتره ای قیمت افتادن شماره های کنتور برق و آب و گاز و تلفن گران میشود و تورم بالاتر میرود، یکی هم تو سر ما میزد که دارد عمرت کنتور می اندازدها و هر سال دست چندم تر می شوی ها و رقم این شماره ها وقتی که از کار بیفتد کنتورت قیمت گذاری میشود ها !!!

یاد حرف استاد افتادم کنار ضریح که اگر ریشه بدهید میتوانید شاخ و برگ داشته باشید مستدام!

هر چه ریشه هاتان قوی تر عمر مرگ و زندگی شاخ و برگتان و تولد برگهای بیشتر، بیشتر!!!!

عجب تلنگری زد بی بی !

راستی، یه سوال سخت در لفافه ای آسان:

چه طور میتوان شکر این تلنگرها رو که به همه مان میزنند و گاه میفهمیم و خیلی وقتها نمیفهمیم به جا آورد؟

اصلا میتوان؟ نمی توان؟ نمیدانم !

جوابش را بلدم و هر کس هم برای خود بلد است، برای همین سر به زیرم و شرمنده، همین و بس!

رفیق، کنتور عمرت را خریدارم، چند؟!

به بارم بیار!

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ

گذری بر پاتوق کتاب کردم

با مجموعه های عکس های چنگ روبرو شدم

عکس ها را که مرور کردم

صدباره شرمنده شدم!!!

و هی مرور میکردم که عکس شهدا را میبینی و عکس آنها برخورد میکنی؟!

فهمیدم هیچ کار نمیکنم، هیچ کار و واقعا فقط جار میزنم!

یادم باشد:

جنگ بــــــود

جنگ هست

خدایا؛ تو اگر بخواهی میتوانی هم به راهم بیاری ، هم به بارم بیاری...

خدایا تو میتوانی، میدانم!!!

و چقدر زیباست اگر عمرت به بار بنشیند با شهادت!!!

آیا برای ما قبرستان نشین ها هم به بار مینشیند؟

دکمه آپدیت خاک گرفته!

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۰۴ ق.ظ

2 روز پشت سر هم اول صبح، 2 موضوع هم محور رو از 2 شخص متفاوت شنیدم!

اولین بزرگوار:

خدا روشکر!

اگر یک روز درمیون میرفتی بیمارستان تا 5 ساعت خیمه بزنی و با کمک دستگاهها التماس خونت کنی که تصفیه بشه و اگر یه روز این برنامه ت به تاخیر می افتاد و بدنت باد میکرد میفهمدی نعمت سلامتی یعنی چی!!!!

دومین بزرگوار:

در جواب روح منی جلیل پور گفت:

از روستامون تا سراب 25 کیلومتر بود، 6هزار تومان داده بودم و یک موتور خریده بودم، زمستون ها این فاصله تقریبا جاده یخی بود و برفی!

تا میخواست موتور سر بخوره، پاهام رو میزاشتم و حائل میکردم و همینطوری تا به صف تظاهر کننده ها برسیم!

اما حالا با همون پاهایی که بیش از 50کیلومتر دوام می آورد و کلی هم بدو بدو میکرد الان نمیتونم درست راه برم!

حال هم باید به همان نعمت سلامتی پی ببری و هم نعمت جوانی!

***

دومین بزرگوار درست میگفت! یادم هست وقتی جوانتر بودم(البته تا آخرین لحظه انشاالله جوانم) خیلی تحمل و تاب بیشتری داشتم، برای اینکه یک موضوع رو یاد بگیرم و بهش برسم شاید یه ماه شبها فقط 2 ساعت میخوابیدم، اما الان یا پای کتاب یا پای نت گاهی کسی تلنگری میزند:

پاشو، پاشو دیگه سوختت تموم شده!!!

***

 هر روز که داره میگذره داریم قراضه تر میشیم؟!

تا حالا به این پی بردید که خدا سیستم آپدیت رو در اختیار خودمون قرار داده،

ولی خودمون به کارش نمیگیریم!

راستی!

تاحالا فکر کردی چه جور میتونی همیشه آپدیت(نه اطلاعاتی، بل اعتقادی، روحی و جسمی) باشی!

بعضی ها که ازدواج میکنند به جای اینکه آپدیتر بشن، انگار همه ورژن هایی رو هم که آپ کرده بودند آن ایستال میکنند! اینا دیگه کی اند؟( اینجاست که باید پی ببری به این جمله که آقا برای غریزه کار نکن، برا وظیفه کار کن)

داداش ، آبجی! نزار دکمه آپدیتت(به روز رسانی) خاک بگیره!!!