جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۲۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

خوردن این خاک واجب است!

پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۱۴ ب.ظ

تا بهشون یه چیزی میگی

یه جوری بهت نگاه میکن به معنای واقعی کلمه عاقل اندر سفیه!

حالا خوبه این هم برای اینه که یعنی چیزی نمیدونه!

بعد همه چی هم می افته گردن شما!

یعنی شما می شی مقصر!

چرا؟

چون باید فلان کار رو فلان برخورد رو میکردی نکردی!

مام که دیوارمون کوتاهه!

بهشون گفتم چشم

ولی این رو نگفتم:

خدا وکیلی اون ها حداقل ها بودند که توقع دارند من بهترین باشم !!!

بابا یکی پیدا بشه به این بچه های جوون بگه که باید یه کم حرف بشنون، باید یکی دو سال جارو بکشن ، شاگرد دم دست باشن تا حالا بزارن

یکی دو باره هم پشت دخل بشینن

از دست این تنبل ها !

مغازه هم که میخواد بگیره باید 6 ماه تا یکسال خاک بخوره

اونوقت شما سرتو انداختی پایین با دو تا حرکت و کار مثلا فرهنگی میخوای خدا رو بنده نباشی!

نه ، خیر، اینطور نیست که شما فکرمیکنی

درسته خوردن خاک حرامه ها ولی ...

اصلا ببین ، هر کسی میخواد موفق بشه آینده داشته باشه باید خاک بخوره، سختی بکشه !

خاک سختی کشیدن، خاک استقامت، خاک صبوری، خاک تجربه و ...

نه داداش ما کی باشیم نصیحت کنیم

میخوای گوش کن میخوای نکن

اوستاگفته

ان مع العسر یسری.

جاهل خوش تیپ!

پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ

شیک باشم!

خوش تیپ باشم!

وسایل زندگیم جور باشه!

تب لت و ....

حواسمان هست که داریم  جاهل مدرن می شویم؟!!

چرا؟

خداوکیلی با اینکه این همه روز به روز متمدن تر میشویم چرا باید...

با این که روز به روز شیک تر میشویم چرا باید...

یعنی واقعا نمی بینید!

نکند اهالی جامعه ما از کره مریخ آمده اند!

نخیر!

واقعیت این است که ارزش ها جایشان عوض شده!

لباس خوب و غذای خوب جای تربیت را گرفته اند، یعنی اینقدر که برای لباس بچه مان و خودمان وقت میگذاریم برای تربیت ارزشی قائل نیستیم!

برای آموزش دیدن و ...

از سیاه نمایی متنفرم ، متنفر ولی

خوب نگاه کنیم ، جهل ، جهل ، جهل ...

آیا ما که داریم به سمت انقلاب مهدی عجل الله پیش می رویم باید اینطور باشیم!

نشانه قلب پوک!

دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ

بعضی هامون ظاهرا پوک پوکیم!

هیچی حالیمون نیست، هر چی نصیحت که آقا این کار اشتباهه، گناهه، تجربه کردی دوباره نکن، اصلا انگار نه انگار!

یعنی اینجاست که باید این حرف استاد رو طلا بگیرم و بفهمیم که مشکل از کجاست؟

ایشون میفرمودند:

" گاهی بادوم و گردو را که می شکنی، مغز نداره.

اگر حرف به آدمی زدی و فهمید و گرفت، بدون که بادوم مغزدار و گردوی مغزداره!

مغزانسانها قلبشونه که با اون نصیحت را قبول میکنند وحق را از باطل تمیز میدهند.

با اون قلب، صدای انبیا را تشخیص میدن و با همون قلب هم عاشق خدا میشن.

حالا اگه یکی قلبش ، پوسیده باشه، کرم زده باشه،

مثل اینه که گردو رو میشکنی، چیزی داخلش نیست!

اونوقت میگی چی؟

پوکه!

جل الخالق!

خوشم اومد از سیاست اقتصادی این پیرمرد!

زیر سایه درخت گوشه حیاط امامزاده لم داده بود و از راهی که میتونست داشت پول حلال در می آورد!

اتفاقا مشتری هم داشت،(بالاخره اینقدر شعور داشت که بفهمه الاغ سواری برای خیلی از بچه های این دوره حسرته!)

یک دور سواری 50 متری بر روی کمر الاغ که 1 تا 2 دقیقه طول میکشید 1000 تومان!!!(تازه بچه ها میگفتند آتیش زده به مالش، قبلا که ما اومده بودیم 2500 بود!!!)

به کجا میریم ما؟!!

بعضی هامان اندازه این الاغه هم درآمد زا و مفید نیستیم برای اربابمان،ولی مان!!!

مثلا سال جهاد اقتصادی است!!!
خیلی هامان اینقدر به راحتی میتوانیم پول در بیاوریم که فکرش را نمیکنیم، چون فقط به فکر پشت میزنشینی هستیم!

یادم نمی رود روبروی ترمینال جنوب آن فرد مسنی را که هم لال بود و هم کر و با همین حال روزی حداقل 50هزار تومان در می آورد، آن هم با واکس زدن!

یادم نمی رود یک پیت حلبی 5 کیلیویی پر از روغن سوخته و یک چوب و یک تکه پارچه و روغن کشی ریل کرکره ها!!!

یادم نمی رود پیرزنی که ساعت 12 شب، روبروی در حرم با حدود 20 زنجیر انجیرخشک نشسته بود و نان حلال کسب میکرد!

پیرمرد علیلی که روبروی حرم گاهی چند خودکار و گاهی هم فرفره بچه دست داشت و میگوید سوغاتی بچه!!

و هزاران دیگر....

چه طور دیگران را بپزیم!؟

شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۵ ب.ظ

شاطر نانوایی همین طور که پاروی نانش را به داخل تنور می برد

و خمیرها را پیاده میکرد و دوباره سوار میکرد

درباره ترکیدگی لوله خانه اش هم داشت با چانه گیر خمیرها صحبت میکرد که تا به حال چه کرده و باید چه کند!

نکته جالب توجه این بود که هر دو حواسشان به کار خودشان بود و نه سویشان به روی هم 

هم کارشان را میکردند وهم حرفشان را می زدند

و هیچ چیزی جز تعهد به کار نمیتواند این رفتار را درست کند!

آره

باید اینقدر مهارت پیدا کنیم که اگر خواستیم چیزی یا کسی را بپزیم،

حواسمان را مزاحمان اطراف و حواشی پرت نکنند،

یعنی اینقدر حرفه ای شده باشیم که:

دیگران را بپزیم، مراقب باشیم نسوزانیم و حتی نسوزیم، کار فرعی مان را هم انجام دهیم.

حالا هر کسی این را میتواند به زندگی و کار خود تعمیم دهد.

مشخص کردن کار اصلی و فرعی یکی از مهمترین راهبردهای به کمال رسیدنه.

وات ساپ و لاین و زهرمار!!!

پنجشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۲ ق.ظ

به جان خودم از دست بعضی های اصلا یه وضعیه.....

خدایا به بعضی ها که گوشی با کلاس میدی، تی وی باحال میدی

ظرفیت هم بده

فقط  وات و  لاین و ال ای دی و از این کوفت و زهر مارها نده بهشون

***

این روزها دقیقا سخن استاد بزرگوارم را در این خصوص به صورت ملموس حس میکنم؛

حتی به خیلی از نزدیکان هم گفتم، ولی چه کنم....

اصلا وقتی صحبت میکنه فکر میکنی که این دیگه احتمالا علامه ای، دانشمندی، بالاخره حتما چیزی میشه

تا میاد تو میدون عمل می بینی که به سر سوزن توانایی پردازش و عملی کردن اون اطلاعاتش رو نداره

خواهرم، برادرم

تو این دهکده جهانی(به عشق آسید مرتضی گفتم این رو) حواسمون جمع باشه

ما در معرض جنون اطلاعات قرار داریم

اما یادمون باشه:

داشتن اطلاعات زیاد مهم نیست

قدرت پردازش مهمه!!!!

پستانک شیطان!!!

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۹ ب.ظ

سگ!

عجب حیوانی است!

یک جا حتی نباید دستت را بدون وضو بهش بزنی،

یک جا اگر دستت بهش بخورد نجس می شود!

به یک صورت وارد خانه خدا میشود و در جای جای آن قرار دارد و تقدیس میشود،

و اگر به یک صورت دیگر بخواهد وارد همان خانه خدا بشود آن را نجس میکند!

گاهی فضیلت است برای "اهلش" آن هم در مقام صفت خوبش!

و گاهی این صفت خواری است در چشم کسانی که باید زینتشان بود!

گاهی بهانه به دست بهانه جو ها میدهند که در مکاشفه دیدیم شیعیان شکل سگ و خوک بودند و این را هم خودشان میگویند...

ای کاش می فهمیدیم هر چیزی در جای خودش و در مقام خودش معنا پیدا میکند!

خلاصه ...

بچه هر چه پستانک را بمکد، مسئله ای را برای او حل نمی کند.

ای کاش می فهمیدیم که بعضی هامان را شیطان با پستانک سرگرم کرده تا به یاد سینه مادر نیفتیم.

حالا به قول ارمنی ها میتوانی

دانا و فهمیده باشی ، ولی خود را نادان نشان بدهی.

خود دانی!!!

ایه 104سوره بقره هم بد نیست برای اینکه بفهمیم باید چه کنیم!

ما که استفتائمان را از ولی مان کرده ایم!!

دست به آبِِ با کلاس!

يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۱ ق.ظ

این مطلب یه کم شاید به ذوق بعضی ها بخوره

ولی چه کنم که بالاخره باید این حرف ها رو زد

اینقدر نزدند که حیای کاذب همه رو گرفته!

اعتقادم اینه که آدم ها رو میشه از گلاب به روتون رفتنشون هم شناخت!

سبک زندگیشون رو ، نظافت شون رو، شخصیتشون رو!

اصلا میشه به شخصیت طرف پی ببری که چقدر اهل نظافت هست و چقدر نیست!

حالا دیگه پیشروی نمیکنم در مسائل دیگه، ولی حتی میتونی بفهمی چقدر به وقتش اهمیت میده!!

تو یه صحبتی که با یکی از دوستان میکردیم میگفت فلانی حتی برای این که فرصتم رو از دست ندم هندزفری رو تو گوشم میزنم و یک سری از کارهام رو مرور میکنم!!!!( جل الخالق)

ولی حالا جدای از خنده و شوخی اش از یه زاویه دیگه نگاه کنیم می بینیم بی راه هم نمیگفت!!!

حالا ...

چرا بعضی ها وقتی میرند گلاب به روتون! زحمت نمیکشند یه کم به نظافت بعد اون محیط توجه کنند!

چرا بعضی ...

ولش کن!

شاید بعضی ندونند

اینو برای این گفتم که بدونید دین ما برای خصوصی ترین مکان ها و زمان ها مون هم برنامه داره!

حالا بی عرضگی از خودمونه که دنبالش نمیریم تا یاد بگیریم

وارد شدن ، خارج شدن، پوشاندن سر، آداب طهارت گرفتن و ...

با کلاس بگم:

بنازم به دینی که دست به آب آن هم کلاس درسی میخواهد!

حالا حواسمان باشد، همانطوری که هر خانه ای یک گلاب به روتونی می خواهد

نفس مان هم باید از کثافاتش بری شود!

همه چیز را که نباید گفت

خودت به نفست بنگر و کثافاتش رو بیرون بریز.

تا حالا دیدید آدمایی که میلیونی حقوق دارند و همیشه هشتشون گرو نهشونه!

اتفاقا بعضی هاشون حساب کتاب هم دارندها، ولی همش کم میارن!

از اون طرف آدمایی که تو این بساط شیب یهویی گرون شدون همش 300 یا 400 یا 500 درآمد دارند، ولی زندگی هم خیلی زیبا به کامشونه و اتفاقا خیلی چیز ها هم دارند، مثل نشاط، سرگرمی، ورزش، خوراک، آرامش و ...! مثل خیلی از طلبه ها یا کارگرها و ...

میدونید رازش چیه؟

برکت!

یه دقت سرانگشتی بکنید:

گوسفند سالی یک بچه میزاید وسگ سالی ده الی دوازه توله!

اما از گوسفندان هر روز این همه میکشندو قربونی میکنند و باز هم هست و اما سگ چی؟ کدومشون به چشم می آن؟

قربان حساب کتاب خدا!

باید برکت را بچشی تا بفهمی چه میگویم!

کی بزرگ می شویم؟!

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ

استاد می فرمود:

از کسی که غصه مسأله ای را میخورد خنده ام میگیرد!

این را در سیره عملی شان هم دیده اند دوستان!

ظاهرا بارها به افراد مشکل دار تذکر داده اند که:

غصه های دنیا کم یا کوچک نمیشوند تو باید بزرگ شوی!

ترک عادت موجب سلامتی است!!!

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۳ ق.ظ

ترک عادت موجب سلامتی است!

اگر شکسته بشود عادات، آن وقت است که فکر و اندیشه آزاد میشوند و از مرزهای ایستا و منجمد میگذرند.

فقط کمی ایستادگی میخواهد شکستن عادات!!!

رفیق درونی و بیرونی !!!

دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۰ ب.ظ

تا حالا دقت کردید

بعضی ها انگار فقط خلق شدند برای خرده گرفتن!

بعد اونوقت وقتی که به اعمالشون نگاه میکنی می بینی که یه جو کار بلد نیستند و فقط بلوف می زنند!

ظاهرا این مسئله شده عادت  اونها!

یعنی به قول استاد این رفتارها که همون عادت ها هستند رفقای درونی اونها هستند.

ای کاش میفهمیدیم ما اول از کانال دوستان درونی و بعد از دوستان بیرونی به انبیاء برسیم.

اگر سیر زندگی شهدا رو تا شهادت مطالعه کنیم خوب میبینیم که هر کدوم از اونها از خودشون همت و شوری داشتند، بعد با دوستی ، برادری، بزرگتری برخورده و از آن جا پایش به جبه باز شده ، یک روز رفیقش گفته در جبهه به نیرو نیاز دارند و من می روم که رفیق هم گفته من میایم.

ای کاش حواسمون به رفقای درونی مون باشه، ای کاش به این رفقا بی اعتنایی نکنیم

اصلا نظم یعنی چی؟!

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ب.ظ

بعضی ها چیزی به نام خارج از برنامه ندارند

یعنی همه کارشون رو با برنامه ریزی می خوانند

یعنی کارهاشون به حساب جهت داره و زمانش مشخصه و نظم رو اینطوری فهمیدند

 نظم را مراعات قراردادها حساب میکنند و نظم را مراعات ترتیب های قرار دادی می شناسند؛

در حالی که نظم، مراعات ترتیب های واقعی است، 

و حادثه ها بر اساس اهمیت شان رده بندی می شوند.

منظم کسی است که اهمیت ها را مراعات کند، هر چند قراردادهایش بشکنند.

کسی که قرار گذاشته در فلان ساعت یک نفر را نجات بدهد، اگر این اقدامش صد نفر را به مرگ بدهد، آیا او میتواند قراردادش را دنبال کند و به وعده اش عمل نماید؟!

-خدایا ممنونیم از اساتید خوب.

احتمال خسارت کردی؟!

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۵ ق.ظ

تا حالا احتمال خسارت کردی؟!

چند تا مثال بزنم:

مثلا چرا بیمه میکنیم ماشین رو؟

خونه رو؟

خودمون رو و ....

یا کشاورز چرا زمینش رو بیمه میکنه؟

یا تاجر چرا مالش رو؟

آره...

احساس خسارت نکردیم که حوئاسمون به سرمایه های عظیم خودمون نیست

غافلیم!

اتفاقا خیلی حرف میشنویم ، ولی فارق از یه جوشش و احساس و یک سوزشی در وجود!

اما اگر متوجه این سوزش میشدیم ، اگر لمس میکردیم اونوقت احتمال خسارت برای سوختن ما کافی بود.

اونوقت حواسمون به این بود که احتمال داره با انجام یه کار زندگی آیندم،زندگی مشترکم، شغلم، وظیفم و ... بهش خسارت وارد بشه و یا جلوگیری از خسارت بشه!

آره، فقط احتمال خسارت!

ابوجهل نشو!!!

پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ق.ظ

تا میگی حضرت زهرا سلام الله علیها اینطور بود

میگه اوه، ما کجا بی بی کجا؟!

میگی امیرالمومنین اینطور بود،این امام، اون امام ، بابا سلمان ، ابوذر ، غلام شون،میگی بابا تو تاریخ اینطور بودند،

هر کدوم رو میگی، میگه ای بابا ما کجا، اونا کجا؟

یه جوری بالاخره به در و دیوار میزنه هر کی رو که شاهد مثال می آری!!!

قبول، اینها نمیتونی بشی

اقلا ابوجهل هم نشو!!!

بزرگترین دروغ بشر!!!

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ق.ظ

اینقدر حرص میخورم وقتی میبینیم خیلی ها خودشون رو علامه دهر میدونند

وقتی می بینیم منبر قال الصادق و باقر علیهم السلام برپاست و دارن چفنگیات چلوی درب هیئت تحویل هم می دن

وقتی هم بهش میگی ، میگه من نیازی ندارم ، بلدم!!!میدونم!!!

خب لامصب، اگر میدونی خب نماز هم نخون، پس برا چی هر روز میخونی ؟

به قول  استاد:

بزرگترین دروغی که بشر تا الان به خودش گفته ، این است که بگوید بی نیازم!

فقط یک نفر بی نیازه

یادمون باشه

الله الصمد!!!

آیا خدا به مومنین عقل نداده!!!

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ب.ظ

47 دقیقه باهام بحث میکرد، تقصیر هم نداشت، عجله داشت! فکر میکرد الان اسلام رو دیگه با این حرفش نجات میتونه بده!!

گفتم رفیق! ایشاالله یه روزی به اینجا برسی یعنی پای عمل!

این که امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمان: فرزند زمان خودت باش یعنی این که الان باید فکر کنی که با این همه دجال و کمین دشمن چطور باید معبر بزنی تو دل نوجوون و جوون!!!

خیلی باز به حرف استاد غرق شدم:

خدا عقل و فهم و از دشمناش نگرفته، آیا از دوستانش میگیره؟!!

ای کاش ما مدعی ها برای همه کارهامون فکر کنیم، سلیقه ها و نظرهای دیگران را اگر قبول نداشتیم هم محترم بدونیم

چند نفرمون مشرک نیستیم؟!!!

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۲ ق.ظ

این روزا خیلی گرفتار این شرک خفی هستم، خیلی!!!!

یعنی همه کارها برای رضایت غیر اوستا!!!

یعنی صاب خونه راضی باشه بسه،کار به اوستا نداشته باش!!!

به قول استاد بزرگوارمون:

آبجی، داداش!

حواسمون باشه

ما یه بار به دنیا می آییم

اما برای همیشه از دنیا میریم

یک لحظه بسنجید!!!

خدایا، یه عیدی خوب به ما بده، یه عیدی خوب!!!

یکی از دوستان در نظری به مطلب جواب شهدا پیشکش...این گونه نگاشته بودند:

"چرا باید جواب شهدا رو داد؟ حالا بچه هاش بماند.

اون روزی که امثال اینها میرفتن جبهه من وامثال من که بهشون نگفته بودیم.
بعضیاشون حتی باباهاشون هم راضی به رفتنشون نبودن.خودشون خواستن ورفتن اجردنیا وآخرت رو هم که دارند اونا با خدامعامله کردن نه ما.دیگه چه دلیل داره مابخوایم جواب بدیم؟
کجای دین نوشته باید بهشون جواب پس داد؟
شما خیلی دیگه سخت میگیری"
***
خب عزیز یه چند تا سوال من دارم شما لطفا بجوابید؟
مگه ما از پدر و مادرهامون خواسته بودیم ماها رو به دنیا بیارن؟تازه اونها با خدا هم معامله نکردن؟ برای علاقه شخصی خودشون بوده؟

حالا چرا این همه حق و حقوق به گردن ما دارن ؟

ببین عزیزمن

پاسخ شهدا که به جای خود. در قیامت حتی باید به تمام چیزهایی که اندک سهمی در سعادت یک جامعه یا هدایت انسان دارند جواب داد.

حتی باید به مسجدی که در همسایگیتون بوده اما نرفتی یه رکعت نماز توش بخونی هم باید جواب بدی!چنانکه در روایات اومده.

اما اینکه شهدا در سعادت جامعه ی ما چه نقشی داشتند فکر کنم نیاز به بحث نداشته باشد.

در ضمن یه سوال دیگه :

امام حسین (علیه السلام ) قیام کرد و شهید شد و  اجرش هم با خداست ما چرا باید عزاداری کنیم !!!؟

دوست عزیز،همه چیز رو که دین نباید بگه، خدا عقل رو برای این کارا گذاشته و بهش میگن "شکر منعم". بین تمام عقلای عالم یک قاعده [البته نانوشته] جاریه که میگه: شکر منعم عقلا واجب است. یعنی اگر شخصی به ما لطفی کرد و نعمتی را ارزانی داشت، حتی اگر دین و قیامت و ... هم نباشد، باز هم انسان باید از او تشکر کند، تشکری در خور کار او.
و اگر این کار را نکند نزد جمیع عقلای عالم مورد مذمت و سرزنش قرار میگیرد.
اگر کسی یک لیوان آب به دست ما داد. تشکری در خور او
اگر کسی اطعاممان کرد. تشکری در خور او
اگر کسی خانه ای را در اختیار ما گذاشت که عمری در آن بنشینیم. تشکری در خور او
حال این مطلب مطرح می شود، یک شهید برای ما چه کرده، یه جانباز چه کرده، خانواده اش چی کشیدن. جان خود را بذل کرده تا آسایشمان تضمین شود. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم او این کار را برای ما انجام داده است.

تشکری در خور جان باید کرد ...

ولی در آخر کجای دین گفته :

ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ (8 تکاثر) آن گاه شما در آن روز از نعمت ها بازپرسى خواهید شد .
خدا به انسان نعمت های زیادی داده و بسیاری از نعمت ها را نیز از طریق اسباب و مسببات و واسطه ها داده، حالا همانجوری که خود خدا به حساب میکشه ما رو،  واسطه های نعمت هم به دلیل زحمت هایی که کشیده اند طبیعتا حق سوال را خواهند داشت که یکی از این نعمت ها و به حق یکی از بزرگترین نعمت ها ، نعمت امنیت است که اگر شهدا و رزمندگان نبودند خدا این نعمت را در اختیار ما قرار نمی داد ، لذا طبیعتا شهدا حق خواهند داشت که بپرسند با این نعمتی که با زحمت و مشقت زیاد به دست آمد و به راحتی در اختیار شما قرار گرفت چه کردید؟

دینِ آبدوغ خیاری در حال تمام شدن است!!!

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ق.ظ

با همه ی همه ی همه ی دردهایی که این روزها از غزه دارم ولی از یک چیز خیلی خوشحالم!

آن هم این که دین خدا دارد آزاد می شود!!!

در روایت ها داریم که خدا امر حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو اصلاح میکنند.

آره وقتی این اصلاح به دست خدا باشه، این میشه که آدم ها از درونشون جوشش پیدا میکنند، انرژی پیدا می کنند، حرکت پیدا میکنند

و این میشه که نهضت ها از متن جوامع بشری می جوشند!!! غزه یک هو بیدار میشود

یه کم دقت:

دین خدا داره آزاد میشه به دست داعشی ها، بدون اینکه خودشون بدونند، دارند فرق شیعیان و حتی مسلمان ها رو با خودشون نشون میدهند به عالم!!!

همین مظلومیت غزه داره به نفع اسلام تموم میشه! خیلی ها که مثل ما آبدوغ خیاری اسلام ندارند تحقیق میکنند که چه خبره و این خون و خونریزی مال چیه؟!

بزرگترین پیاده روی عالم در گینس ثبت میشه و خیلی ها رو راغب میکنه که این جا چیه و چه خبره که این پیاده روی اتقاق می افته که میرسن به داستان کربلا!

این جاست که جای این جمله آسید مرتضی است:

هر که میخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند!

جواب شهدا پیشکش، جواب بچه هایشان را چه کنم؟

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۷ ب.ظ

چشمام شد کاسه خون از بسکه گریه کردم...

از وقتی که اون جانباز با خانواده اش رو تو قاب ماه عسل دیدم

از اول اون برنامه تا لحظه اذان که به احترام یه جانبازاعصاب روان یه بار تو سیما هم پیام بازرگانی کم شد هم طول برنامه زیاد شد تا لب اذان!!!

همش اشک بود!!!

از وقتی مادرش که خواهر دو شهید و مادر دو شهید و یه جانباز حرف می زد

از وقتی که همسرش صحبت کرد

از وقتی که بچه هایش صحبت میکردند

از وقتی که خودش صحبت میکرد

از وقتی که سر همسرش رو میبوسید

از وقتی که سر مادرش رو میبوسید

همش گریه کردم

فقط برای همین

چطور چواب این همه رو بدم،جواب مادرش، پدرش، همسرش همه این ها یه طرف و جواب بچه هاشون رو چه طور بدم!!!

تازه این یه خانواده از 200 هزار خانواده شهید کشورمون بودند که خدا به رخمون کشید!!!

چشمام کاسه خون بود ...

وقتی دیدم تو همون قاب از زاویه دیگه طرف گفت: اولین بار هست که میام راهپیمایی و درجواب چرا گفت:

وقتی بچه ها رو دیدم که خونی شدن نتونستم این بار نیام

چشمام کاسه خون شد و دلم را کربلا ....

کجا؟

همان جایی که ارباب مانده بود برگردد به خیمه ها یا برود به سمت لشکر دشمن!

امان از خجالت!!!

ای کاش ما کربلا بودیم!!!!

خون وگوشت، مصالح به کار رفته یک اتوبان!!!

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۲۹ ب.ظ

قرار هست یک اتوبانی احداث شود از تهران تا دمشق و یک پیچ تاریخی به بیت المقدس دارد.

خون ، جنگ، انفجار و مجاهدت ابزار و مصالحش هست و درحال زیر سازی است و هیچ کس جلوگیری نمی تواند کند از احداث او ، چون یک سوپر پاور واقعی درجهان در حال تصرف هست، میگوید این اسلحه ها از کار بیافتند: می افتد!

مگر ندیدید که روی میزها سلاح های شیمیای هستند ولی تکان نمیخورد ، چرا؟

چون یک قدرت فائقه ای بالا سر هست که نمیگذارد.

این اتوبان از تهران شروع شده در ماه بهمن57 و می دانید که بهمن ذره ذره درست می شود،اول توپ پینگ پنگ هست و کم کم بزرگ می شود و یکی یکی شاه ها را در یک دومینو به زیر میکشد. اول تهرن بود و بعد بغداد. یک زمانی با عراق میجنگیدیم ولی الان شهید می آوریم و کشته هایشان را می دهیم.

و باز قدرت خدا را ببینید که سردار قادسیه را آمریکا بر می دارد و خودش هم می رود.

عربستان پر رو می شود و داعش درست میکند که اگر این ها میخواهند اتوبان درست کند نگذارد.

همه تلاش مقابل این است که جلوی احداث این اتوبان را بگیرد.

این که اسرائیل همش میگوید هسته ای نباشد از ترسش هست و بداند که این اتوبان احداث می شود، چون مدیری دارد ابرقدرت و ناظرانی همچون سید علی.

یادتان می آید که امام فرموده بودند که:

اگر مسلمین نفری یه سطل اب بریزند اسرائیل از بین خواهد رفت، شاید همیشه میگفتیم که چه جور این طور خواهد شد، زیاد دور نیست و نشانه هایش در لشکر اربعین 25میلیونی کم کم در حال نمایان شدن می باشد.

لشکری که در زمان خودخواهی ها فقط یک میلیون خدمه دارد!!!

بیایید باور کنیم مدیریت او را تا استرس ها کم شود، دیگر دیگران را ابرقدرت ندانیم.

جهان مدیر ندارد! یعنی چه؟

پس خلیفه الله کیست؟

امیدوار باشید،این فجر چون صبح میخواهد به سمت صبح می رود و هیچ شکستی ندارد...

خدایا ما را در راهپیمایی که برای محو اسرائیل شکل میگیرد راهی بفرما.

چشم انتظارِ چشمان زیتونی!

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۱۲ ب.ظ

تکبیرزن، لبیک گو، بنشین به رهوار

مقصد دیار قدس، همپای چلودار

***

ظلم ، حرفی ندارد که بزنم!

ظلم،  درد دارد که میکشم!

ظلم، فریاد دارد که میکشیم!

مخصوصا فردا!

سکوت هم عبادت است در این ماه!

اما فردا سکوت گناه است!

مسلمان هم اگر نباشی انسان که هستی!!!

دلت خونی نشده این روزها؟!

به سهم خودم این جا جار میزنم: مرگ بر اسرائیل

**

بیا ای تک سوار سبز! با چشمان زیتونی
سحرگاهی نظر کن بر شب چشم انتظار ایل

و «سبحان الذی اسرا» بخوان تا «مسجد الاقصی»
بخوان! ای خواندنت شیرین تر از تنزیل جبرائیل(صرافان)

خدا رو قبول ندارم!!!

چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۴۵ ب.ظ

گفتم:یادتون نره بنده رو‬،‫دعا!‬

گفت: شما باید دعا کنید نه من رو سیاه!
گفتم:‫مگه شب قدر بیدار نبودی؟‬
‫مگه دعا نخوندی؟‬
‫مگه اعتقاد نداری به خدا؟‬
‫مگه حرفاشون رو قبول نداری؟‬
گفت بیدار بودم بىدار نشدم
گفتم:‫این جلمه قصار رو بزار کنار‬
‫رحمت خدا اینقدر بالاست که به خاطر خردلی‬
‫و بهانه ای‬
‫می بخشه‬
‫فقط باید قبولش کنی‬، بفهمی اش!
‫بفهم!‬
ای کاش میفهمیدم بخشیدتم، ای کاش می فهمیدم!
این هم لقمه ای بود از گام شانزدهم لقمان

خیلی دلم گرفت!

چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۸ ق.ظ

دیشب که ماه رو دیدم،

خیلی نحیف شده بود،
نمی دونم به خاطر چی بود؟
آزار و اذیت های من، بی محلی های بنده یا....

به هر حال داشت میرفت
خیلی دلم گرفت!! خیلی