جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

دیروز تیم محبوب مان آمده بود تهران!

چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ب.ظ

دیروز تیم محبوب مان آمده بود تهران!

مثل همیشه با لباسهای سه رنگ قرمز، سفید، سبز!

راستی مگر ما کمتر از هواداران دو رنگ مشخص هستیم که هر وقت تیمشان یک بازی مثلا مهم دارد با تمام رفیقان شفیقشان پاشنه ماشینشان را ور می کشند و یا حتی وسیله ای اجاره میکننند و از هر جای این مملکت خود را به تهران میرسانند؟!!

گاهی هم شبها میخوابند تا فردا به دیدن چند دقیقه هیجانات دنیاییشان بپردازند!

بگذارید بپردازم به بازی ....

بچه های تیم عجب تمرینی کرده بودند و با پیکرهای قوی و آماده در صحنه حاضر شده بودند!

و آفرین به هواداران!

ورود خانم ها هم ممنوع نبود و اتفاقا خوب هم استبقال کرده بودند جماعت نسوان!

راستی کدام مسابقه را سراغ داری که وزارت ورزشش به این راحتی مجوز به خانم ها بدهد!؟

بنده ناچیز که چیزی سر در نمی آورم ازاین بازی ها! ولی به نظرم خوب هم بازی کردند، خیلی منظم بودند ، فقط تماشاچیان از حول امضا دادن خیلی معطلشان کردند ! یعنی این مسابقه یکی دیگر از فرق هایش با دیگر بازی ها این بود که تماشاچیانش امضا می کردند و یادگاری تحویل بازی کنان میدادند!

و عجب صحنه هایی را خلق کردند!

ظاهرا مربی کارکشته آن ور آبی و قبلی شان خوب و سنجیده این بازی کنان را تربیت کرده بود که مربی جدید را هم به وجد آوردند تا بعد از تمام شدن بازی، مربی جدید هم اظهار رضایت کامل از تک تک بازیکنان جدیدش داشته باشد! چقدر هم از هواداران تعریف کرد این مربی و کیفشان را کوک کرد!

یکی دیگر از تفاوت های بازی این تیم این بود که بازی شان را با تمرین مناسب و در زمان مناسب و در مکان مناسب دقیق می سنجند و بعد اقدام میکنند! از قبل به کسی خبر نمیدهند که کی بازی دارند!

آری ، کلاسشان بالاست این بازی گرهای صحنه دیروز مسابقه !

عجب ماشینهایی داشتند و چنان این ماشینهایشان را به رخ میکشیدند که حسرت از کنه جان آدمی بلند میشد!

یعنی میشود روزی بر ماشین آن ها سوار شوم؟!

و بازنده های دیروز ، بد شکستی متحمل شدند!

ترکیب غافل گیر کننده این تیم چنان متحیرشان کرده بود که همه ترکیب هایی که چیده بودند را به هم ریخت! 

خرابتانم! خراب!

قورباغه پخته های اجتماعی!

شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۴۱ ق.ظ

میدونید چیه؟

بعضی ها شدن مثل اون قورباغه هه که باید یه دفعه نندازی تو آب جوش تا بپزه! چون اصلا نمی ایسته ؟ چون داغی رو متوجه میشه ، باید یه کاری کرد که نفهمه و این بلا رو سرش آورد!

اگر بزاریش تو آب سرد و بزاری رو اجاق و زیرش رو روشن کنی آروم آروم گرم می شه و اون قورباغه هه هم همونطوری می پزه!

حالا جریان بعضی ها ست!

بعضی هایی که خودشون اصلا حواسشون نیست ، ولی اطرافیان خوب می بینن جه بلایی داره سرشون میاید 

خیلی ها نمی دانند که در هر کدام از این شبکه های اجتماعی که عضو هستند دارند نقش اون قورباغه هه رو بازی میکنند !

مخ هاشون، احساساتشون، جسمشون، وقتشون، عمرشون و همه چیز رو دارند از ایشان می پزند و.....

خودش نمی داند ها! اما اطرافیان می دانند..

***

بعدا نوشت:

بعضی ها هم فکر میکنند که الحمدالله این شده یک بستر خوب که مثلا ما چله هایی رو بگیریم و .... البته خوبه، ولی اینقدر جذابیت داره که همین باعث جذب به مابقی مطالب میشه، مثلا داره ذکر میگه و شبکه های اجتماعیش رو چک میکنه! ضمنا کی گفته الان خودسازی یعنی این ؟!

خودسازی یعنی خلوت و تفکر! یعنی این که واقعا بفهمم که معنویتم کمه و نیاز دارم به این چله!

با خدا بودن مهمه و باید خلوت داشته باشم که این خلوت تاثیری در جلوت اجتماع داشته باشه!

اونوقتی که بدون این که کسی یا افتخارا یا اجبارا و با قرار گرفتن در رودربایستی در چله ای قرار گرفتم، اونوقته که داره یه اتفاقی برای دلم می افته!

***

اصطلاح تیتر یک فن مدیریتی است .... حواسمون باشه که دارن درست و با تدبیر مدیریتمون میکنند دشمنان!