خدا نیست، چون نمی بینمش!!!
چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۳ ب.ظ
چنان محکم به گوشم زد که سه فازم پرید
گفتم: مگر سوال بدی کردم : خدا نیست، چون نمیبینمش، چرا می زنی، بچه که زدن نداره، بگو بلد نیستم
گفت: مگر چه شد؟ دردت آمد؟
گفتم: پ ن پ ، حتما نوازشم کردی؟!!
گفت: کو؟ دردت را نشانم بده؟!
ماندم چه بگویم؟ گفتم که درد که نشان دادنی نیست، ولی هست!
گفت:
پس قبول داری: ندیدن، دلیل نبودن نیست!!!
خدا را هم نمی بینیم ولی هست!!!
این هم برداشتی بود از گام دهم لقمان!!!
**بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ**
اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ و نوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ و خُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین
خدایا آگاهم نما در این ماه از برکات سحرهایش، و روشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش، و بگمار تمام اعضاء و جوارحم را به پیروی کردن آثارش، به نور خودت ای روشنی بخش دلهای عارفان.
divare-majazi.blog.ir