هنرمندان زیبا روی کشورم
این سطور را به خواهران زیبا رویِ هنرمند کشورم هدیه میکنم...(بهانه این سطور خواهر گرامی و هنرمندی بود که یک اثر هنری در کنار پوستری در نمایشگاه قرآن برایم کار کرد)
خواهر گرامی و هنرمندم!
میخواستم حضوری با شما صحبت کنم، ولی با توجه به خیلی مسائل ترجیح دادم مکتوب چند جمله ای را به یک هنرمند کشورم عرض نمایم.
ارزش هنر شما بسیار بالاست و از قدمت بالایی هم برخوردار است که هم اصیل است و هم بومی، اما ازآن بالاتر ارزش گوهر وجودی شماست که همانند هنرتان نباید به تاراج برود.
نمی دانم سطح اعتقادی تان چه مقدار می باشد، ولی سطح اخلاقی تان را با همین چند برخوردی که داشتم پایین ندیدم، لذا عرضم در سطح اخلاقی شماست و خواهشم این است که این سطور را با هم منطقی ببینم و عقلمان را بر احساسمان غلبه نگه داریم.
ببینید خواهرم، این که شما دوست دارید آزاد باشید حق شماست و اگر منطقی باشیم حق من هم میتواند باشد. ولی من نباید با آزادی شخصی خودم حق اجتماعی دیگران را تضییع کنم که این از نظر اخلاقی مورد قبول همگان هست. خب ، با این تفاسیر وقتی بنده شما را به زیبایی که رخ می نمایید می بینم، به نظر شما آسیب نمی بینم؟ شاید بگویید: خب، شما جلوی چشمانتان را بگیرید! که این حرف شما صد در صد درست است، ولی آیا این سخن با آن موضوع اصلی که حق هر دو نفر ما بود تناقض ندارد؟ اگر شما حق دارید آزاد باشید بنده هم حق دارم آزاد باشم، آزاد ببینم و آزاد برخورد کنم!
از زاویه دیگر نگاه کنیم:
بنده دوست دارم آزاد باشم، ببخشید راحت مطرح میکنم، مثلا بیایم در خیابان و از هر دختری که خوشم آمد او را به آغوش بکشم و در خیابان عشوه گری کنم، شرعش به کنار، واقعا آیا این کار از نظر اخلاقی درست است؟! خب پاسخ بنده نوعی که این کار را کردم این است که خب شما هم میتونید راحت باشید و .... یا به شما مربوط نیست و اینجاست که پاسخ همگان این است که نه، شما نمیتوانید در اجتماع آن طور که خودتان میخواهید باشید.
خواهرم! صاحب این ماه مبارک شاهد است و این برگه یک روزی شهادت می دهد که قصد جسارت نداشتم ، فقط چون احساس کردم از نظر اخلاقی در سطح بالایی قراردارید میخواستم به شما بگویم که:
گوهر وجودی که میتواند در سطح خلیفه الهی باشد را به راحتی در تاراج دزدانِ بی آبرویِ نامرد قرار ندهید.
- ۹۴/۰۴/۲۰