letter4u / Aux jeunes d'Europe et d'Amérique du Nord
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۲۲ ب.ظ
چند احساس دارم
سکانس یکم
ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماندمان بوی ریاء میداد که خود فرمانده ام ، جانم ، خون رگهایم به خط زد و ...
سکانس دوم
سفیری پیدا نکرد مولایم و خودش به خط زد و ...
سکانس سوم
امامم سفیرش را مأمور کرده تا نیروهایی دیگر را بیازماید، ظاهرا ما به دردش نخورده ایم...
سکانس چهارم
حالا چه کار کنم که تکلیفم بسان حسرت خوردگان عصر عاشورا و دیررسیدگان و دیرفهمان نشود؟
سکانس پنجم
شاید من سفیرم و باید پیام مولایم را برسانم به دست اهلش ...
بسم الله...
letter4u.blog.ir
- ۹۳/۱۱/۰۳