چقدر باید گرفتار باشم؟!!
آقا بیچارم، بیچاره!!!!
خودم که خودم رو می شناسم ، میدونم چه کارم ، میدونم چقدر با این زبون بلا به سر خودم آوردم!!!
دادا! آجی خواهشا حلال کنید، شمایی که بنده رو میشناسی و در غالب ناشناس حرفهایت را میزنی و میدانم که چه میگویی، با شما هستم
معصوم که نیستم، غباری هستم که گه گاه بر قلبت نشستم مرا ببخش!
شاید بعضی بگن این چش شده یهو؟
یهو نداره که!
مشکل اینه که ما قبول نداریم کشاورزیم، مسافریم، قبول نداریم آقا!
خودتو می شناسی؟
این جمله رو میخوندم که اینطور شدم، خدایا کمکم کن:
طلبه اى از دنیا رفت او را خواب دیدند گفتند: چطورى؟
گفت مواظب سخنان خود باشید. زیرا حساب و کتاب دقیق است!
روزى که باران بارید گفتم : به به عجب باران به موقعى ، هنوز سر آن یک جمله گرفتارم! مىگویند: مگر باران بى موقع هم داشته ایم.
(از کتاب هزار و یک نکته اخلاقى از دانشمندان)
حالا ببین چند چندی با خودت و خدا و دیگران!!!
هم حلال کنید و هم دعا اگر ناخواسته رنجیدمتان، آهای نزدیکان، دوستان، اشنایان، مهمانان!
- ۹۳/۰۷/۰۵
اگه تو این دنیا به خودت سخت بگیری ،
خدا تو اون دنیا بهت سخت نمیگیره ،
در پناه خدا