خدایا،نمیخوام بترکم! خوشیم رو خودت بالانس کن!!!
یه ماه مونده بود بره تو 60 سال! روبروم نشست و شروع کرد به حرف زدن.
نگاه به ساعت رو دیوار کرد و گفت: فکر کنم تا شما بیاید این ساعت و بکشید عقب سال تحویل شده و ...
گفتم حاج آقا! ای بابا عمر ما اینگار کلا تو مسابقه دو گوانجینه، پرو رو کم هم نمیاره!(اسم این مسابقاته آسیایی چیه؟یادم رفت! همین که الان داره برگزار میشه، یادم نیومد نوشتم گوانجین!)
چند لحظه ای، با این دنیا دیده داشتم حرف میزدم و همون وقت نیم دیگه ی گنجینه مخ داشت با این جملات ور میرفت:
واقعا، هرکی با هر سلیقه ای که هستی یه لحظه خوب فکر کن، کار ندارم مذهبی هستی یا نه معمولی و یا نه اصلا این چیزا رو قبول نداری!
اصلا به این موضوع کار ندارم، خواهش اینه که این حرف رو یه چند دقیقه تامل کنیم:
آخرش که چی؟ قراره چی بشه؟ بالاخره این همه دنبال مال دنیاییم کجا بمون می رسه؟
میگفت: طرف از یه طرف کوچه تا سر کوچه جزو اموالش بود، گفتم خوش به حالت، خیالت راحته دیگه؟ گفت دست رو دلم نزار که دلم خونه!
گفتم چرا؟ گفت فلانی تو فلان جای تهران 3 برابر این رو داره!!!!
می بینی دادا!
ثانیه های عمر بر چه حسرتهایی میگذره، بعدش میگفت: هم اون مرد، هم اون یکی! هه!!!فووووووووووو(نفسی که با آه میاد از وجود آدم)!
حالا، اگر مثلا من بهترین وسایل رو داشته باشم راحت ترم یا نداشته باشم؟
داشته باشم هم راحتم و هم ناراحت و اون یکی هم همینطور!
یعنی چی؟
داشته باشی باید همش مراقب همه چیزت باشی و به فکر امنیت و نگه داری و حرص و ناراحتی و ...
نداشته باشی یه کم سختی داری ولی روحت راحته ، حرص نداری و غصه نداری!
حالا کدوم می ارزه؟
بعد تازه به کجا داریم میریم؟ مثلا وقتی بنده شدم 60ساله، اونوقت از این روزهای خودم راضی ام که گذشته؟
قراره چی بمونه ازم؟
حالا باز نگاه کنم به مسیرم، اگر مثلا تو این روزا خوش باشم با بالانس کامپیوتری غرب خوبه یا خوشیم رو با بالانس خدایی تنظیم کنم؟
ظاهرا بالانس خدایی گرونتره! سخت تنظیم میشه، باید دقیق باشی ولی اون یکی مفته و ارزون به دست میاد!
از قدیم هم گفتن چیزی که مفته بی حکمت نیستا، من کی میخوام بفهمم!
حالا مثلا ما شدیم 60 سال و زنده بودیم ( یه دعا همینجا: خدایا، یادته که؟قرارمون رومیگم !مرگم رو میگم؟ آره، همون درسته)
خو، اگر سیستم زندگیم بالانس غرب باشه شادم یا بالانس خدا؟
آقا جون یه لحظه صبر کن، مگه قرار نیست ما بمیریم؟ دیگه این توجیه نداره که ، من که مخالف خونه بزرگ و ماشین خوب و این چیزا نیستم، تازه تو مکانیکی خدا هم بالانس اینها هست، ولی خب سخته دیگه ، باید خیلی زحمت کشید براش تا تنظیم تنظیم بشه(حلال)! عرق باید ریخت!
حرفم اینه، شما یه انسانی که اون راه اولی رو رفته نگاه کن و همچنین با دومی مقایسه کن!
ببین کدوم راحت تره؟!آرامش داره؟
از آب دریا تا وقتی که نخوردی به همون اندازه یه لیوان تشنه ای!
به محضی که بخوری ، دهنت مسواک میشه و پشت سر هم باید بخوری، تازه هر دفعه تشنه می شی!
حواست باشه، یه لیوان رو راحت تر میشه تحمل کرد تا ترکیدن و سیراب نشدن رو!
- ۹۳/۰۷/۰۵