اسب حضرت عباس هم یونجه میخواد! کار ضربتی هم برنامه!!!
1/
بعضی ها چقدر پرو تشریف دارند!
مدیر مدرسه غیرانتفاعی دخترونه رو میگم!
حالا یه کار فرهنگی از مجموعه تو محل دیده، گفته بیاید در محیط مدرسه ما هم انجام بدید، بچه ها هم رفتند و اومدند کلی برو بیا،
بعد خانوم برگشته میگه این کار رو میخواهید از خودتون هزینه کنید دیگه!!!؟ اگر نه بگید به یه مجموعه دیگه بگیم!
آخه چی بگم، شما وقتی میخوای دانش آموز بگیری، شهریه ازش نمیگیری؟!
خب، معلمی کار فرهنگیه دیگه، چرا اصلا حقوق میگیرید؟!
بابا اسب حضرت عباس علیه السلام هم یونجه میخواد!!!
مردم چقدر پرو رو هستندو سو استفاده کن!
یادش بخیر، یه جمله ای 15سال پیش یه عزیزی بهم گفت که هنوز یادمه:
....جان، یادت باشه اخلاص داشته باشی، ولی نه اونقدر که بعد از سو استفاده ازت با لگد بندازنت بیرون!!!
خدا نکنه که بفهمن فکرت کثیف نیست! اونوقته که میخورنت!
2/
مجبور شدیم، مجبور!
امر که ز فرماندهی کل قوا اومده بود، طرح هم چند تا داده شده بود بر مبنای امر!
یه هزینه ای کردیم برای کلاسهای تابستانی بچه ها که تقریبا حدود یک و نیم و تا دو میلیون بود،
برای اینکه این هزینه برگرده و یه کاری هم کرده باشیم در زمینه جهاد اقتصادی فرهنگی، گفتیم نزدیک سال تحصیلی، یک سری دفتر چاپ کنیم که طرح اسلامی داشته باشه، از طرفی هم ارزون بدیم که هم فرهنگ سازی کرده باشیم و هم هزینه هامون در بیاد.
البته یه هدف اصلی دیگه هم داشتیم و اونم اجرای یه درس عملی برای دو گروه سنی که این تقریبا خیلی مهم بود برامون.
دفترها چاپ شدند و حالا موندیم چه کنیم برای پخش و فروش!
دست و پا زدیم و اطلاع به آشناها و یه بازار یابی هم انجام شد،رولی باز دفترا مونده بود!
حالا سود پیشکش، پول خودش هم در نیومده و حالا باید درس رو انجام میدادیم.
بچه ها به خط شدند و گفتم بچه ها به خانواده ها بگید سه شنبه دیر میایم خونه، می خواهیم بریم جمکران!
بچه ها رو هم در ذهن چیدیم و شب عملیات فرا رسید،
حالا تصور کنید که 12 ، 13 تا به قول یکی از سادات، جقله! اونم با لباس فرمی که تابلو(مذهبی) بود+ یاورهاشون!!
سه تا اکیپ شدیم، یکی حرم و دو تا جمکران!
فقط همین رو بگم، اون شب یک اکیپ که با شهرداری درگیر شدند و البته نتیجه گیری درس برای این گروه خیلی خوب بود!
اون دو تا هم تو جمکران از دست شهرداری تند تند جا عوض میکردند، به هر حال یه چیزایی فروختند، فروش مهم نبود؛
این مهم بود که بدونند مردند، بدونند که اگر الان زحمت نکشند باید عاقبتی همچنین برای نون در آوردن داشته باشند!
اونم نون حلال!
اون شب خیلی خوب بود، اون درس عملی ، تو ذهن بچه ها گیر کرده !
آره، گوش دادن به حرف ولی راحته!
عمل کردن سخته
و البته برنامه میخواد کار ضربتی!
بماند که دفترها هنوز مونده!!!
- ۹۳/۰۷/۰۴