بعضی هامان،اندازه الاغ هم نیستیم برای ارباب مان!!!
جل الخالق!
خوشم اومد از سیاست اقتصادی این پیرمرد!
زیر سایه درخت گوشه حیاط امامزاده لم داده بود و از راهی که میتونست داشت پول حلال در می آورد!
اتفاقا مشتری هم داشت،(بالاخره اینقدر شعور داشت که بفهمه الاغ سواری برای خیلی از بچه های این دوره حسرته!)
یک دور سواری 50 متری بر روی کمر الاغ که 1 تا 2 دقیقه طول میکشید 1000 تومان!!!(تازه بچه ها میگفتند آتیش زده به مالش، قبلا که ما اومده بودیم 2500 بود!!!)
به کجا میریم ما؟!!
بعضی هامان اندازه این الاغه هم درآمد زا و مفید نیستیم برای اربابمان،ولی مان!!!
مثلا سال جهاد اقتصادی است!!!
خیلی هامان اینقدر به راحتی میتوانیم پول در بیاوریم که فکرش را نمیکنیم، چون فقط به فکر پشت میزنشینی هستیم!
یادم نمی رود روبروی ترمینال جنوب آن فرد مسنی را که هم لال بود و هم کر و با همین حال روزی حداقل 50هزار تومان در می آورد، آن هم با واکس زدن!
یادم نمی رود یک پیت حلبی 5 کیلیویی پر از روغن سوخته و یک چوب و یک تکه پارچه و روغن کشی ریل کرکره ها!!!
یادم نمی رود پیرزنی که ساعت 12 شب، روبروی در حرم با حدود 20 زنجیر انجیرخشک نشسته بود و نان حلال کسب میکرد!
پیرمرد علیلی که روبروی حرم گاهی چند خودکار و گاهی هم فرفره بچه دست داشت و میگوید سوغاتی بچه!!
و هزاران دیگر....
- ۹۳/۰۵/۲۵