جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریه» ثبت شده است

حنای تولد!!!

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ب.ظ

خیلی بد است آدم غلام باشد و تولد اربابش چیزی نگوید! حالا نگویید تو کجا و غلام کجا؟! غلط کردم!

سایه نشین که هستم! گاهی زیر سایه اش جایم میدهد!

همین را هم برای شکرش هم نمیتوانم شکر کنم ....

***

در رحم مادر می فرمود اناالغریب...

مادرش به سختی حملش میکرد....

به سختی به دنیایش آورد...

6 ماهه به دنیا آمد..

روزی که رسید همه گریه کردند

در گهواره با یک اسمی آشنا بود

ذکر لالایی مادرش: کرب و بلا....

روزی هم که رسید کربلا همه گریه کردند

روزی هم که رسید همه گریه کردند!!! حتی ریگهای بیابان!

***

آقا جان!درسته به ما نمی آید، درسته دیگر حنایم رنگی ندارد، ولی

تولدت مبارک!

انالله...

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۱۹ ب.ظ

این روزها اسیر گریه ها بودم و خنده ها!

انالله و انا الیه راجعون را خیلی خیلی  از نزدیک دیدم....

خدایا امانتدارم بگردان!

راستی استاد فرمود:

فرمود دیدی نفت و بنزین در پالایشگاه ها چه جور میسوزد و هیچ نفعی برای کسی ندارد

ولی اگر همان بنزین در ماشین بسوزد قطره قطره اش استفاده میشود

حال این احوال برخی از ماست!

حواست باشد!

خودت را خرج هر کسی نکن،

خرجی کسی کن که ارزش ثانیه به ثانیه اش را بداند!!

خیلی خیلی به دردم خورد این امر!