جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

این همه آجر که کمر شکنه داداش!

دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ

به طرف میگم چرا کار نمیکنید ، شما که این همه توانایی دارید؟

میگه آخه هنوز زوده !

نگاه کن برادر من! این همه آجر داری جمع میکنی کمرت که میشکنه 

فایده اش چیه ؟

فقط داری آجر جمع میکنی

باید این رو کار بزاری تا بتونی آجرهای بعدی رو بیاری !

و الا ول معطلی!

آدم باید اگر چند تا کار بلده بدون منت و با توجه به وظیفه اش به دیگری انتقال بده، البته باید به کسی انتقال بده که قدرشناس باشه، گوش شنوا داشته باشه ،نه هر کس ، و الا به هدر می ره !

میدونی تو هم تو یکی از خط های مقدم جنگ نرمی؟!

سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۲۹ ق.ظ

اومدن به جبهه جنگ نرم نیازمند یک سلاح هست که همه گیره!

یعنی رزمنده جنگ نرم باید داشته باشه 

و اون سلاحی به نام صبره! آره صبر!

من نمی دونم با چه توجیهی سرش رو انداخته پایین و میخواد پارتیزانی تو این حول و ولا  کار کنه !

و ای کاش ملبس به لباس پیغمبر نبود!

آهای خونه دار و بچه دار!

ما بخواهیم و یا نخواهیم خیلی هامون تو بعضی از خط مقدم های جنگ نرم داریم میجنگیم!

حواست هست!

بخش بخش بخون: ج ن گ ن ر م!

مادر الان تو خونه فرمانده جنگ نرمه!

همسر سرکار!

فرزند تو مدرسه!

کارگر سر کار!

و از همه مهمتره اینه که دشمن برا هممون ستون پنجم گذاشته!

ای کاش بفهمیم این رو!

بعضی افتخار به ارتباطات کاذب مجازی شون دارند! غافل از این که در حال فروختن کالای پر ارزشی مثل وقت و در دست انداز انداختن و هنگ کردن مخشون هستند!

این تعبیر بنده است از این اطلاعات کاذب، شما تصور کنید در یک اتاقی هستید که پر از مواد مصرفی مقوی و سالم هست، آیا میشه همه رو با هم قاطی کرد؟ چه بلایی سر معده می آد؟

بعبضی مواقع ممکنه دو تا از همون مواد مصرفی اصلا با هم سازگاری نداشته باشند و فرد رو به کشتن بدن!
این دقیقا مثل این همه  اطلاعاتیه که الان دارند به خورد ما میدهند و متضرر کسیه که فکر میکنه میدونه اما نمیدونه که داره میشه عالم به عمل!

اطلاعات پشت سر هم جمع میشه و اثری ازعمل نیست! برخی اطلاعاتی کاذب و زرد و ....

خدا نجاتمون بده وشهیدمون کنه !

من گنهکارم ، اما هیئت هم می روم!

جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ق.ظ

آغا!

اصلا میدونی چیه؟

طرف میگه من فکر میکنم اگر برم هیئت، انتظارم از خودم بالا میره!!!

خب این یعنی چی؟!

یعنی نباید بری هیئت؟ یا باید بری؟

خب این خیلی خوبه که انتظار بالا بره و نزدیک بشیم به اماممون!

ولی همش هم این نیست!

حرف اینه که شما دارید اشتباه میکنید که هر کی که هیئت میره باید پاک باشه و بی گناه!

همچین چیزی اگر باشه خوبه و این خودش یک آرمانه، ولی...

آهان، ولی بخش اعظمی اینه که ما میریم هیئت تا این که از اون رذالت هایی که برامون پیش میاد فرار کنیم و بریم سمت پاکی!

اصلا میریم هیئت بگیم که آغا ما درسته که خطاکاریم ولی یاغی نیستیم!

این دلیل نمیشه چون مثلا من یه غلطی کردم دیگه دور عباداتم رو هم خط بکشم!

اونوقت اگر اینطور بود باید میگفتیم خب نماز هم نخونیم، خوبی هم نکنیم و فلان کار هم نکنیم چون ما خطایی سر زده ازمون!

نه ، این خبرها نیست!

درست فکر کردن از درست دانستن هست، باید بریم یاد بگیریم که کجاها باید و چطوری باید از خودمون انتظار داشته باشیم که نکنه یه وقت چشممون رو باز کنیم ببینیم که اوه ....ای دل غافل .... کاروان رفت و ...

درست فکر کنیم، درست فکر کردن باید به منشاء سالمی وصل باشد!