جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جلسه» ثبت شده است

جلسه ی پوچ!

دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۲، ۰۴:۵۵ ب.ظ

واقعا چقدر نیاز است برای برنامه های مان، مراسم ها و ... جلسه گرفت؟ صحبت کرد؟ هماهنگی کرد؟

آیا نمی توان با تلفن همه کارها را هماهنگ کرد؟ اصلا نیاز به دور هم بودن و جلسه گرفتن هست؟

یکی از دوستان پاکارمان که اهل کار و نظر است و معلوم بود دلی پر از دست این عبد گنهکار دارد این را پرسید؟ و البته به روشش خودش؟ دومین نشست بین بچه هایی بود که قصد برپایی یادواره شهدا را داریم. بعد از اینکه هیئت تمام شد جلسه ای بر پا شد و ارائه از کارهایی که قرار است بشود و خادمان و چرایی برپایی یادواره صحبت شد. وقتی تمام شد و همه رفتند آخرین نفر او و بنده بودیم که گفت: به نظرم چلسه پوچ بود و این اولین دفعه ای بود که توجیه نکردم، البته علت دارد و آن همه این است که خیلی ها علت توجیه های ما، جارزدن های ما را خودمان می دانند و شیطان هم هنری دارد در نرم کردن دلها به این سمت ولی به هر حال .... چند قدمی را که به منزل راه داشتم فکر کردم و برایش یک پیام فرستادم با این مضمون:

امام حسین علیه السلام با این که سه بار دعوت رسمی شده بود از طرف اهالی کوفه باز هم سفیرش را فرستاد تا اتمام حجت شود و تعهد بگیرد.


آری اعتقادم این است که باید عوامل کار دور هم بیایند هم دیگر را ببینند دیگران حرف هایشان را بشنوند تا در کار شناخته شوند، شاید حواسمان نیست که هر مسئولیتی که میگیریم، هر قولی که می دهیم در این جلسه ها چند سانت به خط کش دیگران می افزاییم. معیار سنجش دینی ما تعهد ما می شود و دیگران انسان را می شناسند که بعضی ها چقدر اهل حرفند و چه قدر اهل عمل !


به هر حال جلسه هیچی نباشد پوچ نیست، حداقلش صله رحم است. و چقدر شیرین است صله ارحام مان با اهلبیت؟ راستی در هر هفته چند چلسه صله رحم با اهلبیت علیهم السلام داریم؟