جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

جــــــــــــــــــــــــــــــار

جــــــــــــــــــــــــــــار زدن های یک سایه نشین حسین علیه السلام

خـــــــدایـــــــا
مـــرا بـبـخـش
که در کار خـیر
یا جــــــار زدم
یا جـــــــا زدم.
(شهید همت)



کپی، تکثیر، انتشـار مطـالب
"به هر شیوه و با هر نـامی"
مــــــــجـــــــــاز اســــــت.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاسه اشک» ثبت شده است

جواب شهدا پیشکش، جواب بچه هایشان را چه کنم؟

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۷ ب.ظ

چشمام شد کاسه خون از بسکه گریه کردم...

از وقتی که اون جانباز با خانواده اش رو تو قاب ماه عسل دیدم

از اول اون برنامه تا لحظه اذان که به احترام یه جانبازاعصاب روان یه بار تو سیما هم پیام بازرگانی کم شد هم طول برنامه زیاد شد تا لب اذان!!!

همش اشک بود!!!

از وقتی مادرش که خواهر دو شهید و مادر دو شهید و یه جانباز حرف می زد

از وقتی که همسرش صحبت کرد

از وقتی که بچه هایش صحبت میکردند

از وقتی که خودش صحبت میکرد

از وقتی که سر همسرش رو میبوسید

از وقتی که سر مادرش رو میبوسید

همش گریه کردم

فقط برای همین

چطور چواب این همه رو بدم،جواب مادرش، پدرش، همسرش همه این ها یه طرف و جواب بچه هاشون رو چه طور بدم!!!

تازه این یه خانواده از 200 هزار خانواده شهید کشورمون بودند که خدا به رخمون کشید!!!

چشمام کاسه خون بود ...

وقتی دیدم تو همون قاب از زاویه دیگه طرف گفت: اولین بار هست که میام راهپیمایی و درجواب چرا گفت:

وقتی بچه ها رو دیدم که خونی شدن نتونستم این بار نیام

چشمام کاسه خون شد و دلم را کربلا ....

کجا؟

همان جایی که ارباب مانده بود برگردد به خیمه ها یا برود به سمت لشکر دشمن!

امان از خجالت!!!

ای کاش ما کربلا بودیم!!!!