اطرافیانم اهل مریخ هستند!؟
کی به این موضوع بر نخورده؟
چی؟
خیلی وقت ها اطرافیانمون انگار کلا ..... آره، بی خیال.(البته استثناء هم هست..)
آقا حالا باید چه کرد؟
خیلی جاها کار دست خودت نیست، یعنی هنوز خودت اختیار دار خودت نشدی ، اونوقت باید چه کرد؟
به نظر می آید اولین قدم برای همچین شرایطی اینه که بشناسیم جایگاهی که تو اون قرار داریم.
دیدید، خیلی وقت ها پیش اومده حرفی رو شما زدید قبول نکردند، ولی دیگری زده و قبول کردند این دو حالت بیشتر نداره:
1- شما جایگاه اون حرف رو نداشتید به قول معروف گنده تر از دهن شما بوده!
2- مرغ همسایه غازه!
خب در این شرایط باید چه کرد؟
در گزینه اول باید حرف رو سنجید و با مهارت بیان کرد، خیلی وقتها باید خود شخص رو در اون موقعیت با حرف هاتون قرار بدید تا تاثیر بگذاره، البته اذعان به این که این حرف مثلا بزرگاست، خیلی کمک تو مقبولیت سخن میکنه!
در گزینه دو هم که هیچ، باید صبر کنید !
اما در گزینه اول بحث جایگاه یعنی چی؟
مثلا شما فرزند هستی و پدر و مادر نکته ای رو امر میکنند، اگر واقعا جایگاه فرزند رو نسبت به والدین بدونیم سمعا و طاعتا هستیم و غیر از این لج باز و عاقبت نابخیر!
اگر زن نسبت به شوهر (و بالعکس) هم هستیم همین ، یعنی من زن باید بدونم که جایگاهم نسبت به شوهر چیه؟
ایضا نسبت شاگرد به استاد،بنده به خدا و قص علی هذا...
میبیند، همه این ها نیاز به شناخت داره، حالا اگر کسی این مسائل رو نشناسه همیشه با اطرافیانش درگیره که جای خود، بیشتر با خودش درگیره!
و اگر کسی جایگاهش را شناخت مطمئنا آرام آرام است!
پس تنبلی خودمون رو گردن دیگران نیاندزایم ، اگر چه دیگران هم باید در راه این شناخت کمکمون کنند، ولی بار اصلی به دوش خودمونه!
- ۹۳/۰۶/۰۵